درخواست نخستین کارگران نفت: «لیره نمی‌خواهم! ریال بدهید» فرشید خدادادیان

«لیره نمی‌خواهم! ریال بدهید»
پرداخت دستمزد در نخستین روزهای کشف نفت در ایران

فرشید خدادادیان

نخستین روزهای خردادماه سال ۱۲۸۷خورشیدی بود که با فوران نفت از چاه شماره یک میدان نفتون، صنعت نفت در ایران زاده شد. کاوشگران انگلیسی در قالب قرارداد نفتی دارسی، با پیگیری چند ساله و چند نوبت حفاری‌های ناموفق، بالاخره به مقصود رسیدند و در این راه درکنار ضرباهنگ حفاری ماشین بخار، نیروی یدی و تلاش کارگران ایرانی نیز بسیار تاثیرگذار بود. کارگرانی که پرداخت دستمزد به ایشان از نخستین ضرورت های صاحب امتیاز در ایران بود.
امتیاز سال ۱۲۸۰ خورشیدی (۱۹۰۱میلادی) به ویلیام نارکس دارسی برای بهره برداری از منابع سراسر ایران به جز پنج ایالت شمالی، دومین امتیازی بود که دولت قاجار برای استخراج نفت می‌داد. قبل از آن و در سال ۱۲۵۱خورشیدی برابر با ۱۸۷۲میلادی، نخستین امتیاز به بارون جولیوس دورویتر داده شده بود که به دلیل مخالفت شدید همسایه شمالی و برخی اعتراضات داخلی، ملغی شده بود. دارسی حق انحصاری اکتشاف، استخراج و بهره برداری از نفت، گاز طبیعی و قیر و موم طبیعی و همچنین احداث خطوط لوله و استفاده از اراضی بایر را بدست آورد و در مقابل متعهد شد ظرف دو سال شرکتی برای بهره برداری از نفت ایران تشکیل و بیست هزار لیره نقد و معادل آن سهام به دولت ایران تسلیم نماید. طبق قرارداد به علاوه آن؛ شرکتی که تشکیل می‌گردید و کلیه شرکت‌های تابعه آن مکلف به پرداخت شانزده درصد منافع خالص خود به دولت ایران بودند.
صاحب امتیاز سالی بیست هزار لیره حقوق دیوانی معادن نفت دایر و در اختیار شرکت را تعهد نمود و البته در قرارداد پیش بینی شده بود که تنها کارگران ساده از افراد ایرانی باشند و کارگران دیگر به میل صاحب امتیاز برگزیده شوند. (۱: ۱۶۵)
این بند از قرارداد گرچه دست کاوشگران را برای استفاده از استادکاران و نیروهای متخصص شرکت نفت برمه باز می‌گذاشت، اما در عین حال سختی کار به حدی بود که جز از توان مردانی که در آن جغرافیا بدنیا آمده و بزرگ شده بودند بر نمی‌آمد.نخستین کارگران کمپانی نفت در مسجدسلیمان را مردان قوی بنیه‌ بختیاری تشکیل می‌داند که زندگی عشایری و کوچ روی فصلی آنان را چون فولاد آبدیده کرده بود. گو اینکه برای انجام سخت ترین کارهای اکتشاف نفت از انتقال تجهیزات گرفته تا اتصال لوله‌های قطور با پیچاندن در یکدیگر در غیاب تجهیزات مکانیکی و هیدورلیکی تنها بازوان قوی بودند که به کسب نتیجه کمک می‌کردند.
بسیاری از این کارگران مردان طوایف مختلف بودند و در قالب قراردادهای مقاطعه کاری کوچک، کمپانی برای پرداخت دستمزد با یکایک ایشان روبرو نبود بلکه در قالب قراردادهایی همچون قرارداد تشکیل کمپانی نفت انگلیس و بختیاری و چند تفاهم نامه محلی دیگر، کمپانی هزینه مورد تعهد خود را به یک یا چند نفر از سران و بزرگان می پرداخت و ایشان تقسیم حق الزحمه افراد را برعهده داشتند. در بیشتر این موارد طرف انگلیسی متعهد به پرداخت وجه بصورت پول رایج ایران بود که علاوه بر متن قرارداد کمپانی نفت انگلیس و بختیاری می‌توان به یادداشت کنسول انگلیس در اهواز در خصوص طلب ایلخانی و ایل بیگی بختیاری از شرکت نفت اشاره نمود که طی آن در تعهدات “کمپانی محترم نفط مسجدسلیمان” و در بند ششم آن در خصوص سواد قرارداد خوانین بختیاری در خصوص فروش اراضی مورد نیاز کمپانی آمده است؛ تمام این وجوه به پول ایران و در شهر اصفهان پرداخت خواهد شد. (۲: ۷۹)
این امر در خصوص پرداخت فردی دستمزد‌ها به کارگرانی که مستقیما توسط خود کمپانی استخدام می‌شدند نیز حاکم بود. در آغاز، پرداخت دستمزدها با توجه به موسمی و منقطع بودن کار، بصورت روزانه یا هفتگی پرداخت می‌شد. آخرین بازمانده‌های کارگرانی که در جریان حفاری چاه شماره یک مسجدسلیمان حضور داشتند طی خاطرات خود از دریافت دستمزد به واسطه کدخدایان و کلانتران اطلاع داده‌اند.
با تثبیت و توسعه تاسیسات نفتی و ایجاد کارخانه و تلمبه خانه‌ها اخذ دستمزد یا به بیان مرسوم در مناطق نفت خیز؛ “معاش” رفته رفته و با افزایش درآمد کمپانی از منابع نفتی شکل ابتدایی از یک سیستم حسابداری کوچک را بخود می‌گرفت.
در سال۱۹۱۱میلادی که پنجاه و یک درصد از سهام کمپانی نفت در اختیار دولت انگلیس قرار گرفت بهره برداری از منابع نفتی رو به افزایش گذاشت و تا سال ۱۹۳۳ کمپانی جمعاً بیش از پنجاه و شش میلیون تن نفت استخراج و صادر و در عوض ۰۰۰ ۸۲۳ ۳ لیره عاید خزانه ایران کرده بود. یعنی درآمد متوسط ایران طی این مدت از هر بشکه نفت به حدود ۶۷/۰ شیلینگ بالغ می‌گردید. (۱: ۱۶۶) در چنین شرایطی طبیعی است که دستمزد پرداختی به کارگران بومی و موسمی کمپانی نمی‌توانست عادلانه و در خور زحمات ایشان باشد خصوصا اینکه کدخدایان و کلانتران نیز باید پورسانت خود را از دستمزد استحقاقی کارگران برمی داشتند.
در روز پرداخت معاش نماینده کمپانی در محوطه تاسیسات پشت میز فلزی بزرگی که روی آن سکه‌های دستمزد هر کارگر به تفکیک چیده شده بودند، قرار می‌گرفت و درحالی که یک کمک حسابدار کنارش می‌نشست معاش هرکدام از کارگران را در مقابل دریافت اثر انگشت شان پرداخت می‌نمود.
کارگران نسل دوم صنعت نفت از پدران خود که در جریان دریافت معاش در نخستین ماه های پس از خرداد ۱۲۸۷ صف می‌کشیدند خاطره‌ای شنیده‌اند از مرد جوانی به نام فرامرز که سودای تشکیل خانواده در سر داشت و دختر لچک ریالی طایفه، شیرینی خورده‌اش بود.

عکس لیره و ریال 

“لچک” (LACHAK)، بخشی از لباس زنان بختیاری است که بصورت نیم کلاه منجق دوزی شده روی روسری ایشان که”می نا” نامیده می‌شود قرار گرفته و حجاب زن بختیاری را تشکیل می‌دهد. جالب اینکه این دو بخش از پوشش زنان بختیاری با پوشش زنان نیاکان زرتشتی قرابتی نزدیک دارد و دختران و زنان خانواده‌های سرشناس و بزرگ، لچک‌های خود را با اضافه کردن سکه‌های یک ریالی در اطرافش تزیین می‌نمودند و دختر لچک ریالی که فرامرز دل در گرو عشقش داشت نیز از همین دختران بی آلایش اما اصیل و با خانواده بود.
کارگران نسل دوم صنعت نفت از پدران خود که نسل اول کارگران کمپانی بودند شنیده بودند که فرامرز، نامزد دختر لچک ریالی طایفه، در مقابل پیشنهاد رئیس کمپانی که گاه برای صرفه جویی در خرج کردن ریال ایران از صندوق کمپانی به برخی کارگران پیشنهاد می‌داد دستمزد خود را به لیره دریافت کنند، مخالفت کرده و گفته بود؛ لیره نمی‌خواهم! ریال بدهید.
فرامرز برای پسرعموهایش توضیح داده بود؛ مهریه گل بانو را باید به ریال بدهم. زن پدرش بهانه آورده که حتی ریال‌های لچک او را هم داماد باید بدهد! و صندوق دار کمپانی که بختیاری را کم و بیش می‌فهمید لبخند زده بود و جیب‌هایش را برای پرداخت کامل دستمزد به ریال جستجو کرده بود.
بر اساس محاسبه تقریبی ارقام موجود در نامه وزیر مالیه به خزانه داری کل کشور در خصوص پرداخت پول به خوانین بختیاری بابت خرید سهام نفت از آنان به سواد مراسله وزارتی نمره ۱۲۷۶۳۰ مورخ ۲۶/۳/۱۳۱۵ هر لیر انگلیس در آن مقطع معادل حدود هشتاد ریال ایران مبادله می‌شد (۲: ۱۳۲) اما با این حال برای کارگران موسمی که از خرداد ماه به استخدام کمپانی درآمده بودند، ریال؛ ارزش و بهایی دیگر داشت. گو اینکه دیگ معاشی هم با لیره پر نمی‌شد و سوداگران و بازاریان از قبول آن در داد و ستد محدود محلی خودداری می‌کردند.
به فاصله چند ماه بعد از آغاز فعالیت کمپانی در نخستین روزهای خردادماه ۱۲۸۷ کمپانی نفت انگلیس BP از محل عواید نفت ایران صاحب سهم عمده رویال داچ شل و شرکت نفت برمه بود و پس از آن نیز به مرور تا سال ۱۹۵۴میلادی در هیئت مدیره ۱۷۸ شرکت عضویت یافته بود که از میان آنها ۲۲ موسسه بزرگ بانکی، ۴۴ تراست مالی و شرکت ساختمانی، ۱۵ شرکت بیمه، ۲۳ شرکت صنعتی فولاد، هواپیماسازی و کشتی سازی بودند و حداقل ۶۷۳ هیئت مدیره شرکت‌های دیگر را نیز زیر نظارت و تسلط کامل داشت. (۱: ۱۶۷)
اینها همه به اعتبار لیره هایی بود که از نفت ایران اندوخته شده بود، هرچند در ایران با لیره، یک نان جو هم معامله نمی‌شد!

منابع:
۱- دکتر منوچهر فرهنگ: زندگی اقتصادی ایران، انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۲، تهران
۲- اسناد برگزیده بختیاری‌ها در تاریخ معاصر ایران (به کوشش غفار پور بختیار) انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد مسجدسلیمان، ۱۳۸۷

Facebook Comments Box

About ادیتور

Check Also

“سید علی” دریغا که بیست سال پیش کس نفهمید چه گفتی!؟ “فرشید خدادادیان”

دلنوشته ای با دلی دردمند از اعلامیه امارت اسلامی افغانستان برای «سید علی صالحی» عزیز …

پی افکندن کاخی بلند با متن پیشنهادی ملی شدن صنعت نفت؛ دکتر حمید اکبری

به مناسبت هفتادمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت بوسیله دکتر محمد مصدق و یارانش “پی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *