شعر، “کبودستان” پورمزد کافی (منظر)

پورمزد کافی (منظر)
“کبودستان”پاییز چه می ریزد؟ برگ من و بار من
از جان برآشفته آرام و قرار مندر این گذر خاموش دل میرود از دستم
می افتد و می میرد از تیغ نگار منامشب ز تب عشقش آتش به فلک افتاد
تا باز چه تصمیم است بر شیوه ی یار منشاخ دل خاموشم باری ندهد دیگر
تا باز مگر دستی آرد ز بهار من

بگذار دلم، بگذر، عودست که می سوزد
زین مایه گلستان است آفاق و دیار من

خاموش منم اینک در مجلس رقص گل
یک ناله نمی خیزد از سینه ی تار من

ای منظر پاییزی از چیست نمیخیزی
برخیز که بازت گل رقصد ز شرار من

 

۲۷ آبان ۱۳۶۲  آمل، ایران
از دفتر «از این فلات پر اندوه»

Facebook Comments Box

About ادیتور

Check Also

شعر(۹۳)؛ پورمزد کافی (منظر)

پورمزد کافی (منظر) (۹۳) همه شد بهار عمرم ز غم و درد نهانی به نفیر …

شعر (۹۲)؛ پور مزد کافی (منظر)

پور مزد کافی (منظر) (۹۲) هر لحظه ام گشایش دردی بود هر ساعت آوار مصیبتی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *