تهدیدی از درون، کوروش زمانی

به نام ایران

تهدیدی از درون

کوروش زمانی

در سال ۱۷۸۹میلادی قانون اساسی ایالات ‌متحده آمریکا به ثبت رسید و در سال ۱۸۳۱ آلکسی دوتوکویل یک اشراف ‌زاده‌ی لیبرال فرانسوی به ایالات‌متحده آمریکا سفر کرد تا به مطالعه درباره روش و نظام اداره زندان‌ها در آمریکا بپردازد که حاصل این سفر دوتوکویل، آغاز دموکراسی در آمریکا بود.

وی معتقد بود بزرگترین خطر برای دموکراسی آمریکا (و بطور کلی هر دموکراسی)، استبداد اکثریت است که در آن بخش قابل ‌توجهی از جامعه، تابع سبک زندگی رایج هستند و در آن دسترسی به دیدگاه‌های اقلیت و علل نارضایتی بخش کوچک جامعه از میان ‌رفته باشد. درواقع وی اعتقاد داشت که قدرت نامحدود، چه در اختیار یک حاکم مستبد و چه در اختیار یک اکثریت اجتماعی یا سیاسی باشد، در نهایت به فاجعه و نارضایتی خواهد انجامید.

در چهارچوب حاکمیت اکثریتی نظام‌های دمکرات، پیش‌نیاز استقرار دموکراسی، تکوین قوانین محدود کننده قدرت حاکم است که به‌ وسیله آن بتوان از ایجاد یک نظام تک‌قطبی و حرکت به‌ سوی دیکتاتوری جلوگیری کرد که دوتوکویل هم آن را پیش‌بینی کرده بود اما لحن و پیام برخی جمهوریخواهان فعلی آمریکا، نشانگر انحرافی فاحش از دیدگاه‌ها و خطوطی است که وی در ۱۸۳۱ ترسیم کرده بود.

الکسی شارل آنری موریس کلرل دو توکویل (فرانسوی: Alexis Charles-Henri-Maurice Clérel de Tocqueville‎; زاده ۲۹ ژوئیه ۱۸۰۵ در پاریس، فرانسه – درگذشته ۱۶ آوریل ۱۸۵۹ در کَن)

این موضوع شاید دموکراسی آمریکا را در کوتاه‌مدت به شکلی بالقوه وارد بحرانی جدی نکند اما می‌تواند چهره‌های سرشناس حزبی را در مقابل توده گسترده حامیان یک کاندیدای پوپولیست، به خارج از فضای متعارف حزبی و سیاسی بکشاند و فضای اجتماعی را مساعد یک تحول خطرناک کند.

در عین حال، توان مالی بخش خصوصی توده‌گرایان با استفاده از ابزار رسانه، یکی از تأثیرگذارترین عوامل در برهم زدن نظم سیاسی و افکار عمومی ‌است. رویدادی که در طول سال‌های گذشته به تکرار مشاهده ‌شده و البته قدمتی طولانی نیز دارد. لازم به توضیح نیست که با ابزار رسانه به ‌آسانی می‌توان افکار عمومی ‌را هدایت کرد. می‌توان به ‌سادگی اذهان را از یک نقطه به ‌سوی نقطه‌ای دیگر منحرف کرد و تمرکز را از روی یک موضوع حساس برداشت. می‌توان خشم جامعه را برانگیخت و آنان را سوار بر موجی کاذب به‌ سوی مخالفت یا موافقت با یک جریان خاص هدایت کرد. در چنین جریانی، توده مردم فارغ از سطح دانش، از ورزشکاران، کارگران، کشاورزان، دانشجویان و تاجران گرفته تا پزشکان، استادان دانشگاه و کنشگران مدنی در این موج قرار خواهند گرفت. در این شکل از جامعه، بیش از هر زمان دیگری این توده‌ها هستند که پتانسیل روی کار آوردن پوپولیست‌ها را دارند و بیش از هر زمان دیگری در حال دور شدن از نخبگان سیاسی و حزبی‌شان هستند.

در حقیقت آنچه دوتوکویل به ‌عنوان یک کاستی در سال ۱۸۳۱یافته بود، به ‌وضوح با شرایط فعلی جامعه آمریکا تطابق دارد. درواقع یک نظام لیبرال دموکراسی هرگز نمی‌تواند تا حد یک مسابقه سیاسی با هر پیامدی و باهدف کسب محبوبیت نزول کند؛ بنابراین یک دموکراسی، زمانی در معرض تهدید قرار خواهد گرفت که ابزارهای بازدارنده در مقابل جریان‌های نامتعارف یا نظام حاکم، به هر دلیلی بی‌تأثیر شده باشند. هرگاه این حفاظ از میان برود، روند افول تدریجی آن دموکراسی نیز آغاز خواهد شد.

در زمانی که ایالات‌متحده آمریکا به ماه‌های پایانی سال ۲۰۲۰ و رسیدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری در سوم نوامبر نزدیک می‌شد، این کشور پهناور در وضعیت مطلوبی قرار نداشت. شرایط به‌ گونه‌ای پیش می‌رفت که کارشناسان صاحب‌نام آمریکایی هم با نگرانی اوضاع را دنبال می‌کردند و به تهدیدی از درون اشاره داشتند. آغاز جدی این نگرانی‌ها زمانی بود که دونالد ترامپ چند ماه مانده به انتخابات، مسئله امکان تقلب گسترده توسط دموکرات‌ها را پیش کشید و در نشستی دیگر در پاسخ به پرسش یک خبرنگار که از او پرسید، در صورت پیروزی جو بایدن آیا شکست را به ‌صورت مسالمت‌آمیز می‌پذیرید، پاسخ داد: «خب، ما باید صبر کنیم و ببینیم چه می‌شود»!

دقیقاً اینجا نقطه آغازین ایجاد یک آسیب جدی در بدنه سیاست داخلی و دموکراسی آمریکا بود؛ هرچند کاخ سفید پس‌ از این اظهارات اعلام کرد که رئیس ‌جمهور در صورت شکست بطور مسالمت‌آمیز قدرت را ترک خواهد کرد اما نکته اینجاست که میلیون‌ها آمریکایی جمهوریخواه، پیرو و هوادار رئیس‌ جمهور خود هستند و نه کاخ سفید؛ به همین دلیل، جملات رئیس‌ جمهور تأثیر خود را بر روی هوادارانش گذاشت تا این معرکه‌ همچنان ادامه داشته باشد.

پرسشی که از همان لحظه تا ‌حال، افکار میلیون‌ها نفر در سراسر جهان به ‌ویژه شهروندان آمریکایی را به خود مشغول کرده این است که در صورت عدم پذیرش شکست از سوی دونالد ترامپ چه اتفاقی خواهد افتاد؟

پس از برگزاری انتخابات و اعلام نتایج ابتدایی، برخی از جمهوریخواهان تمام توان خود را به کار بستند تا افکار عمومی ‌را به سمت پیروزی دونالد ترامپ سوق دهند و اینگونه القا کنند که امتیازات الکترال اغلب ایالات به ترامپ رسیده و در کنار آن آرای پستی که غالباً از سوی ایالات و مناطق دموکرات ارسال ‌شده همراه با تقلب خواهد بود؛ اما این تمام ماجرا نیست. درواقع ترامپ تمام عزم خود را جزم کرده است تا با استفاده از قدرت فعلی خود با به چالش کشیدن پایه‌های دموکراسی، در این روند ایجاد اختلال کند تا به ‌نوعی این رفتارش به یک «کودتا» برای دموکراسی تعبیر شود.

وقتی نام سوء استفاده از قدرت و «کودتا» به میان می‌آید، این مسئله یادآور می‌شود که تلاش و پافشاری ترامپ برای جایگزینی یک قاضی جمهوریخواه بجای قاضی تازه درگذشته‌ی دموکرات دیوان عالی یعنی قاضی روث بادر کینسبرگ در ماه‌های پایانی دوره ریاست جمهوری وی، دلایلی مهم‌تر از یک رقابت حزبی داشته و آن این است که در صورت کشیده شدن مناقشه انتخاباتی به این دیوان، کفه کرسی‌های قضات دیوان عالی به نفع جمهوریخواهان سنگین‌تر شود؛ این‌ یک نمونه بارز از سوء استفاده از قدرت و دموکراسی است که در صورت استمرار می‌تواند آمریکا را از مسیر دموکراتیک خود خارج کرده و به یک دگرگونی تمام‌عیار منتهی کند.

واقعیت این است که دونالد ترامپ با همراهی جمعی از اطرافیانش، با تصمیمات و سخنان خود جامعه و دموکراسی آمریکا را به نقطه خطرناکی کشانده که به جرأت می‌توان گفت که جایگاه این کشور در سطح جهانی نیز در بین هم‌پیمانانش تنزل پیداکرده و ویرانه‌هایی از خود بجای گذاشته که به‌ دشواری می‌توان آنها را ترمیم کرد. درواقع قدرت نرم آمریکا که پس از پایان جنگ سرد بر آن تمرکز شده بود تا بتواند این کشور را سرآمد قدرت‌های سیاسی و صنعتی جهان معرفی کند، پس از گذشت دهه‌ها کارآیی، با روی کار آمدن دولت ترامپ و پیگیری سیاست‌های غلط، سلطه‌جویانه و تهاجمی‌، با پشت کردن به تعهدات، معاهدات و میثاق‌های آن، با عدم پایبندی به حقوق و موازین بین‌المللی، به‌ شدت از اعتبار و قدرت آن کاست.

سایه تهدیدی که دونالد ترامپ بر سر ایالات‌متحده آمریکا افکنده، ساخته‌ و پرداخته دشمنان آمریکا و داستان‌سرایی عده‌ای نویسنده و روزنامه‌نگار نیست. این موضوعی است که اغلب کارشناسان و رسانه‌های داخلی این کشور حتی در مواردی عده‌ای از سران حزب جمهوریخواه نیز به آن اذعان دارند. به‌عنوان مثال، نشریه نیویورک‌تایمز در مقاله‌ای که از سوی تیم تحریریه خود منتشر کرد می‌گوید: «او از قدرتِ مقام خود سوء استفاده کرده و مشروعیت مخالفان سیاسی‌اش را انکار می‌کند، هنجارهایی که ملت را برای نسل‌ها بهم پیوند داده بود را ویران کرده است. او منافع عمومی ‌را در سوددهی تجارت خود و منافع سیاسی‌اش گنجانده است. او بی‌اعتنایی عجیبی نسبت به جان‌ها و آزادی آمریکایی‌ها نشان داده است. او مردی است که لیاقت جایگاه فعلی‌اش را ندارد.»

آنچه به‌ روشنی می‌تواند دید این است که گروه بزرگی از رسانه‌ها، منعکس‌کننده افکار و الفاظ نژادپرستانه و بیگانه‌هراسانه رئیس‌ جمهوری بودند که از بزرگترین قدرت سیاسی و اقتصادی دنیا و مدعی دموکراسی سر برآورده بود. او با آمدنش توازن داخلی و خارجی را بر هم زد و همواره بر مخالفانش تاخت و رسانه‌های مخالف را جعلی خواند.

ست کلارمن مدیرعامل شرکت باپست، میلیاردر معروف آمریکایی که بارها به کمپین‌های انتخاباتی جمهوریخواهان آمریکایی کمک مالی کرده در مصاحبه‌ای ترامپ را تهدیدی برای دموکراسی در آمریکا نامید. کلارمن در اجلاسی که در یکی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری آمریکایی برگزار شده بود، حمله‌های ترامپ به روزنامه‌نگاران و دادگاه‌های آمریکا را محکوم کرد و تأکید کرد: «ترامپ به همه اصول دموکراسی، با زیر سوال بردن انتخابات تا فریب دادن مردم و رقیب سیاسی‌اش، هجوم برده است.»

اما آنچه حائز اهمیت است، شکاف عمیقی است که دونالد ترامپ در جامعه آمریکا ایجاد کرده. او برای دستیابی به اهداف بلندمدت خود با ایجاد این تفکر که امکان دست‌اندازی به آرای مردم و اعمال تقلب گسترده در انتخابات وجود دارد، بخش بزرگی از جامعه آمریکا را فریب داده، آنها را به حزب دموکرات و طرفدارانشان بدبین کرده و همچنین با حمایت از سفیدپوستان در مقابل رنگین‌پوستان در جایگاهی که او منتخب و رئیس‌ جمهور تمامی ‌آمریکاییان است، به جانبداری پرداخته و به درگیری و خط‌کشی بین مردم خود دامن زده است.

بنابراین آیا ایجاد دودستگی با پاشیدن بذر تردید و توطئه در جامعه آمریکا و همچنین ترویج نژادپرستی، این کشور را به ورطه‌ی یک فروپاشی داخلی می‌کشاند؟

آیا دولت‌های بعدی آمریکا، توان و اراده کافی برای ترمیم آسیب‌های وارد شده بر افکار و احساسات شهروندان خود و جلوگیری از تکرار این تهدید را خواهند داشت؟

و پرسش اساسی اینکه چه تضمینی وجود دارد که آسیب‌های سیاسی و اجتماعی حاصل از تحرکات مخرب دونالد ترامپ در این ابرکشور، التیام یابد و افکار مسموم القاشده به توده‌ها در طول دوران چهارساله ریاست جمهوری وی، از اذهان پاک شود تا این کشور شاهد تداوم ژرف شدن این شکاف نباشد؟

اختر نیوز بعنوان رسانه ای مستقل و معتقد به آزادی بیان در نشر دیدگاه های گوناگون برای چالش در راه رسیدن به آزادی و دمکراسی میکوشد و همانگونه که در سخن آغازین سردبیری رسانه گفته شد؛ مسئولیت دیدگاه ها به عهده نویسنده است و انتشار مقالات در اختر نیوز به معنای تایید دیدگاه نویسنده نیست!
Facebook Comments Box

About اختر نیوز

Check Also

شادباش نوروزی همکاران تحریریه اخترنیوز (فیلم)

نوروزتان پیروز! شادباش نوروزی همکاران تحریریه اخترنیوز در پیام های یک دقیقه ای: Facebook Comments …

پناهندگی؛ از فرار تا فلاکت، کوروش زمانی

به نام ایران پناهندگی؛ از فرار تا فلاکت کوروش زمانی از گذشته تا ‌حال، رسیدن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *