akhtarnews.de
سرگذشت آفتاب (۳۴)؛ افسانه رستمی
سرگذشت آفتاب (۳۴) افسانه رستمی از رستوران بیرون آمدیم، آرش گفت: با هم بریم خرید و بدون اینکه منتظر جواب من بماند علی را بغل کرد و راه افتاد. فاصله خانه ما تا بازار کویتیها زیاد نبود، پیاده حدود…