سه شعر زیر از «بانو گلچهره یاوری» (نویسنده کتاب دختری از نفتون) است که در سوگ دختر جوانش، «آذین درخشانـ» سروده است.
” تحریریه اختر نیوز”
چه زیبا بود!
گلچهره یاوری
آذین درخشان
چه زیبا بود برایم بهار روزی
گلهای زرد و قرمز و آبی
نیلوفر و شب بو و گل نرگسی
وحالا
بهارم پاییز
زمستانم سرد ولبریزاز بوی خزان است
نه خنده برلب دارم نه اشکی بر دیده
ستیزم با زندگی
دیروز ؛ امروز و هر روز
تا ابد نالم و ترا خوانم
اما افسوس ۰۰
گلچهر ۴۰۳/۹/۱
غمگینم
دلم گریه میخواهد
ناله هایم بی امان است
امروز آسمان هم غمگین است
ابرها چو دل من سیاه
آسمان لرزید و باران بی امان بارید
اما
اشک من خشکید دلم غمگین است
اما دگر اشکی برای باریدن ندارم
آسمان به جای من نالید وباز بارید۰
گلچهر ۴۰۳/۸/۲۸
باز صبح شد
و روز دیگری آغازشد
و
اندوه من پر بارتر از دیروز
روزها میگذرد
پاییز میرود
وتو نیز رفتی
و با رفتنت بهار هم دیگر نمی آید
روزم چو شب سیاه
بهارم پاییز.
و
دلم خزانی بی پایان است
گلچهر
۴۰۳/۸/۲۹
Facebook Comments Box