مهمیر(محمود میرزایی)

Persian Gulf شاخاب پارس
درود،
افزون بر همهی آتچه گفتید و گفتند از پرند سخن پارسی تا گنجآب شاخاب پارس، پرداختن تنها به نام این گنجآب بزرگ ایران بس نیست. چینیها این دریای پرگنج با هزاران گونه ماهی و دیگر آبزیان را، با صدفهای پرگوهر از بهترین وگرانبهاترین گونه از مرواریدها را لایروبی کرده و میکنند، چندصدهزار ماهیگیران و مردمان با ریشهی چندهزارساله ی آنجا را بیکار، بدبخت و آواره کردند و ما تنها بر چالش نامش آه و نالهای چند روزه کنیم و باز در بوتهی فراموشی افکنیم!!!
جدا از بسیاری واژگان بیجا و بد از فرهنگ اسلامیـعربی که نباید جایی در فرهنگ و زبان پرگنج ایرانی داشته باشد،
یکی از ننگآورترین نابخردیها در پهنهی نام و زبان، نام مردان ایرانی با پیشوند “عبد و غلام” است.
غلامحسین، غلامرضا، غلامعباس، غلامعلی، عبدعلی، عبدالرضا، عبدالحسین، و …
خود را غلام و بردهی کسانی بنامی که تاراج و ویرانی سرزمینمان بازماندهای پر از درد و اندوه سرافکندگی ست.
سالها ست پیشنهاد کردهام؛ چندهزار ایرانمردِ میهندوست گرد هم آیند، شناسنامه در دست، نام پلید و ننگ آور با پیشوند عبد و غلام را خط زنند و بر آن نام ایرانی بنویسند، زین کنش نیک فرهنگی فیلم بگیرند و پخش گسترده کنند. باور دارم که این کنش پاک واکنشی سترگ و جهانی خواهد یافت.
تا کی گفتن و به واژه بسنده کردن؟
میشود که مردان همراه این تکان، نیز ریش خود بتراشند! و یا ریش تراشی را زمانی دیگر، در نمایشی دیگر در ستیز با فرهنگ پلید آخوندی بکار گیرند، هم نوا و همنما با نمایشی ستیزگرانه از بانوان!
در همهی این کوته نوشتهی من هیچ واژهی ناایرانی نیست.
زبان شیوای ایرانی ما ریسمان زیبا و استواری ست، پیوند دهندهی مردمان و فرهنگ های گوناگون جایجای ایران زمین، همچو مهرهگوهران زیبای گردنبند رنگین کمانی ایران که بهم بافته است.
افزون بر تواناییهای ساختاری و نوبافی و نوزایی زبان ایرانی، زیبایی، گوشنوازی، روانی و نرمی آوایی زبان ایرانی ما درمیان همواهی زبان ها و گویشهای جهان بی مانند است.

زبان ایرانی ما تن همواره نو شدن، و ساختن واژههای نو دارد، و این نشان از ساختاری گسترده دارد که پایانی ندارد.
زبان پارسایرانی تنها گویشی برآمده از زبان و برون شونده از دهان نیست. زبان ایرانی اندیشهای هماره رهرو در دل سرگزشتی چندهزارساله است، زبانی ژرفاندیش که دربرگیرندهی بسیاری فرهنگ ها، در گسترهای گستردهتر از ایران پیشینِ دیرین تا به امروز است. چنین زبان پُرژرفای پهناوری با ساختاری اسنوار و توانا و زیبا و دلانگیز پایدار است و میرا نیست. بسیار زبانها بودند و رفتند. بسیار یورشگران از بیگانگان خونریز، تازندگان ددمنش ویرانساز به زدودن این زبان پهلوان کوشیدند، سرانجام خود رفتند و زبان ژرفریشهی زیبای پارسیــایرانی همچنان پایدار و پابرجا ست، و چنین نیز خواهد ماند.
مردمی که بنمایهها، آیینها و نیکیهای فرهنگی خود را نشناسند، پاس ندارند، ارج ننهند و نگهبانی نکنند، ماندگار نخواهند بود!
چنین، جاوید ماند ایران!
زنده، فروزان و فرازان باد جنبش شادِ جوانسالارِ دگرگونساز
زن زندگی آزادی
با مهر مِهینِ میهنی، مهمیر،
۲۱ اردیبهشت ۷۸۶۴ میترایی،
۱۴۰۴ سال اسلامی
۱۱ ماهمی ۲۰۲۵ ترسایی
Facebook Comments Box