Tag Archives: ادبیات فارسی

داستانی کوتاه از فرهاد صادق زاده (بخش دوم)

اختر نیوز برای حمایت و خدمت به رشد و اشاعه ادب فارسی با نشر اشعار و داستان های علاقه مندان ادبیات تلاش میکند تا دوستداران ادب فارسی را تشویق به نوشتن کند. رسانه ی ما در همین راستا تصمیم دارد در آینده ای نه چندان دور مسابقه ی شعر و داستان …

Read More »

شعر، پور مزد کافی (منظر)

پور مزد کافی (منظر) (۶۳) بگذار این زمان هم تا بگذرد زمانت تا شرزه شیر میهن بر هم زند دکانت تخمی که کشته ای تو از کشته های سوسن باشد که روز دیگر خونین کند دهانت بس شاخه ها شکاندی بس خار بر نشاندی طرفه چه سود بردی در خواب شادمانت …

Read More »

شعر “با تو”، پور مزد کافی (۳۳)

پور مزد کافی (۳۳)  “با تو” سرشار سرور باش و برخیز بشکن غم و شورشی در انگیز آن قامت ظلمتش نگون کن وان پیکر خوف غرق خون کن برخیز، ستاره باش و بستیز با هرچه شب است و هرچه شبدیز شب می شکند، تو شب شکن باش چون پرچم خونین وطن …

Read More »

شعر “از تو بودن” پورمزد کافی ( منظر)   

پورمزد کافی ( منظر) (۳۲)       “از تو بودن” ترا ز آه خود خواندم ز موج درد ز زخمی که در عصب می سوخت نگاهم کردی نور تنوره کشید و آسمان معطر شد گفتی منم به لهجه ی گیاه و علف گریستم و عشق را کفایت همان بود مرا …

Read More »

یکشنبه ها در کافه طنز آقا مهدی

شاعر نگهبان نوشته: مهدی قاسمی عاشق شعر بودم، خدای غزل، پیامبر قصیده، فرستاده کلمات نغز و سرباز دلهای عشاق… اون روزها تمام اشعار و نوشته هایم دهان به دهان میگشت و به دل اغیار و عشاق می نشست. دهها عنوان داشتم، استادسخن، شاعر دلها، صاحب افسون کلام و… عاشقان هر …

Read More »

شعر، “باغ روئینه” (۳۰) پورمزد کافی ( منظر)

پورمزد کافی ( منظر) (۳۰) “باغ روئینه” به روی حادثه خندیدم عجب ز من عجب ز من که لهیب هاویه دیدم و نترسیدم در آن سپیده ی خاموش عجب نسیمی بود که بوی گل یاسمن ز شاخه ربود عجب ز من؟ عجب ز گل که با دهان خون آلود هزار …

Read More »

سرگذشت آفتاب (11) افسانه رستمی

#اختر_نیوز، سرگذشت آفتاب مجموعه ای از روایت های گوناگون زنان ایرانی که چه در ایران و چه پس از ترک و فرار از ایران در ترکیه از تبعیض و خشونت و تحقیر علیه زنان رنج می برند. سرگذشت آفتاب زندگی زنان تبعید در ترکیه است که به کوشش افسانه رستمی …

Read More »

شعر، “در مرثیه” پور مزد کافی (منظر)

“در مرثیه” (۳۱) پور مزد کافی (منظر)   یاران زیبایم کجایند؟ یاران عاشق یاران که چون شبنم چکیده ست از خون سرخ پاکشان بر خاک گلگون یاران زیبا همچون سپیداران سبز آسمان سا در جنگل پر شور انسان در جنگل پرشور انسان هرچ از نشان تازگی هاست آنجا نشان زخم …

Read More »

نجوا (نثر مسجع) بابک رفیعی

نمونه ای از نثر مسجع بابک رفیعی   نجوا اندر مصائب خویش و متاعب زمانه به ظن گمانه دست فرج به سمانه به یُمن خالقانه برافراشتم که ایزادا صد دم به شکرانه اما یکی عاجرانه برطَبَق نِهم خالصانه؛ تو یکی یگانه و ما کل بشر دردانه به وجد وصالت در …

Read More »

گذری برحکایت موش و گربه عبید زاکانی – مهدی قاسمی

گذری برحکایت موش و گربه عبید زاکانی تحلیلی از: مهدی قاسمی هر سال مهر ماه و قبل از شروع مدارس، پدر من را جهت خرید دفتر و قلم همراه خودش یه بازار میبرد و همیشه از یک کتابفروشی که وسط بازار وکیل بود برای من دفتر و قلم می خرید. …

Read More »