ادبیات

سرگذشت آفتاب – فصل سوم/ قسمت هشتم- افسانه رستمی

افسانه رستمی از اونجایی که ممکن بود یه آشنایی منو ببینه سریع رفتم طرف دستشویی ترمینال و از تو ساک دستیم چادرعربی و روبنده ام رو درآوردم و پوشیدم. اینجوری خیالم راحت بود که هیچ کس منو نمی شناسه و راحت می تونم برم به محله ای که خونه فامیل …

Read More »

برابری ،همیاری در نبرد

محمود مهمیر ناهمگونی‌ها، همچو رنگین‌کمانی زیبا در کنار هم کمان آرش را برکشند! درود بر اندیشه‌ورزان، نبرد با یکدیگر، همواره در برابر و رویاروی بوده و هست. نبرد کنار هم همانا همیاری در نبرد و ستیز با ناسازگر و دیگری ست. دو روی یک سکه یا یک برگ و برگه …

Read More »

برخوان ماه(شعر)

پور مزد کافی (منظر) (۱۱۱) برخوان ماه چونین مزن مژگان به هم بیمار چشمان توام چندین میفکن تیر غم، من پای پیمان توام باز آ به دردم باز بین تا با تو گویم شرح این ای مهر تو حبل المتین در بند و زندان توام جور و جفا کم بیش …

Read More »

 دشواری مضاعف و مشکلات زنان کارگر در ایران

شهلا عبقری  دشواری مضاعف و مشکلات زنان کارگر در ایران در آستانه روز جهانی کار و کارگر ، اول ماه مه قرار داریم و می‌رویم که این روز را گرامی داشته و جشن بگیریم. در این روز کارگران و زحمتکشان جهان با برگزاری گردهمآیی ها ، کنفرانس ها و سمینار ها، مبارزات کارگران برای دستیابی به …

Read More »

زیبایی های رنگین کمان!

محمود مهمیر زن و مرد همچو دو روی یک سکه و برگه نیازمند هم‌اند! زیبایی های رنگین کمان! درود بر اندیشه‌ورزان، نبرد با یکدیگر، همواره در برابر و رویاروی بوده و هست. نبرد کنار هم همانا همیاری در نبرد و ستیز با ناسازگر و دیگری ست. دو روی یک سکه …

Read More »

هم ره شویم، تا باورکنیم !(شعر)

 محمود مهمیر نقش نو، رنگی نو،فرشی نو ! یک دست بی آوا، دو دست یک آوا انبوه دستان توده ها اما پگَه می‌کنند ز فریاد پُرتکان‌شان گوش چرخ گردون و دور سپهر خفته را دستان تو هراندازه پرتوان تنها برنیفکند بنیان کینِِ‌ کور چشمان تو هرچه بینا تنها ره نیابد …

Read More »

بهارانه(شعر)

پورمزد کافی (منظر) (۹۶) “بهارانه” مرا افسونگری داند بت عاشق کش شهلا طباق عطر و گل باشد سبویش در شب مینا تطاول میکند بلبل به رشک ساغر و ساقی قراول میدهد اختر به لعل دامن عذرا شراب و شهد و سرمستی کنار جام گلگونش به خوانِ بزم شاهانه تناول میکند …

Read More »

عشق همه روز!(شعر)

محمود مهمیر ای عشق چه بازی ست که با من کنی امروز دیری ست که به دام تو اسیرم، نه که  امروز رخساه‌ی دلبر شده غرق گل و ریحان هنگامه‌ی بزم است چرا خامشی امروز؟ دُرد دُخت‌رَز  کشم زین  درد  زمانه خونین رخم از جفا و از دوری‌ات امروز پیمان …

Read More »

تو و من(شعر)

پورمزد کافی (منظر)  تو و من (۹۵) تقطیع هجای عشق بود در ترنم تو تمنای خاموشِ شعر با یاد من  اعجاز تلولوئ هزار ستاره ی روشن در چشم تو سکوتی سرد در فریاد من جستمت بی قرار در کنکاش هزار شقایق خندان و رهن مهر تو شکاف قلبم بود ساختمت …

Read More »

از دایره ی پاییز(شعر)

پورمزد کافی( منظر)  “از دایره ی پاییز” با من سخن از قامت دلدار مگویید با برگ  خزان  دیده ز گلزار مگویید چون لشکر عشاق و صف نسترن آمد بیهوده سخن از  ره و  دیوار مگویید با مست ز خود رفته در این میکده ی غم دیگر سخن از  حرمت  گفتار …

Read More »

تکه پارگی سرزمین‌ها، ایران در سراشیبی نابودی!

محمود مهمیر، تکه پارگی سرزمین‌ها، ایران در سراشیبی نابودی! از ۵۰ سال پیش، برنامه و نقشه‌ی کلان، مافیای سرمایه‌داری جهانی به رهبری آمریکا در راستای تکه‌تکه کردن کشورهای کم‌توان ولی تاثیر گزار در آسیا، آفریقا، خاورمیانه، جنوب خاوری آسیا و جنوب اروپا بوده است. این استراتژدی می بایستی گسترده و …

Read More »