مراسم خاکسپاری دکتر محمود خوشنام، روز گذشته دوشنبه 22 مارس در آرامگاه مرکزی شهر بن آلمان با حضور همسر و دو دختر دکتر خوشنام برگزار شد. با وجود شرایط خاص کرونا ده ها تن از اهالی هنر و رسانه و همچنین دوستان دکتر خوشنام در این مراسم حضور داشتند.
از آنجاییکه به دلیل شرایط محدودیت کرونا امکان برگزاری مراسم یادبود عمومی امکان پذیر نبود، مراسم کوچکی در سالن آرامگاه مرکزی شهر بن از طرف خانواده و دوستان دکتر خوشنام برگزار شد.
شاپور سلیمی هنرپیشه تاتر و از دوستان دکتر خوشنام با خواندن قطعه شعری از سعدی بیاد دکتر خوشنام مراسم را آغاز کرد:
بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران
کز سنگ گريه خيزد روز وداع ياران
هر کو شراب فرقت روزي چشيده باشد
داند که سخت باشد قطع اميدواران
سپس بهرخ حسین بابایی هنرپیشه و کارگردان تاتر و مدیر انجمن تاتر ایران و آلمان طی سخنانی گفت: «انجمن ما خود را در غم از دست دادن دکتر خوشنام سهیم میداند چرا که او یکی از ریشه های فرهنگی عمیق ما در جامعه ایرانی خارج از کشور بود.» بهرخ در ادامه از پشتیبانی همیشگی دکتر خوشنام در طی 27 سال برگزاری فستیوال تاتر ایرانی در کلن گفت و از حضور پیگیر او از اولین دور فستیوال تاتر ایرانی کلن تا آخرین دور اشاره کرد و گفت او همواره با نقدهای خوب نمایشی و مشاوره های مفید خدمت بزرگی به فستیوال و نمایش ایرانی خارج از کشور کرد.
گزارش تصویری یک: مراسم در سالن آرامگاه، برای دیدن عکس ها به شکل بزرگ لطفا بر روی عکس دلخواه کلیک کنید
مریم آخوندی، خواننده ساکن کلن سخنران بعدی بود. مریم از خاطرات و گفتگوهای خود در رابطه با موسیقی با دکتر خوشنام و تاثیر او بر موسیقی گفت. محمدعلی بهبودی، هنرپیشه و کارگردان تاتر نیز از عشق و علاقه دکتر خوشنام به فرهنگ گفت. محمد علی بهبودی از حضور همیشگی دکتر خوشنام که در این سالیان اخیر با وجود بیماری و پشت خمیده یاد کرد و گفت، او هیچگاه لب به شکوه نمی گشود صادقانه با دیدی مثبت مشوق هنرمندان بود. و همواره با سری افراشته در راه هنر و فرهنگ گام برمیداشت. محمدعلی بهبودی گفت رد پای دکتر خوشنام در تاریخ فرهنگ و هنر و بخصوص موسیقی چنان اثر گذار بود و هست که ما را در نبودشان تسکین میدهد.
سپیده رئیس سادات سخنران بعدی بود که دکتر خوشنام را راوی دست اول موسیقی ایران خواند. سپیده رئیس سادات از خاطرات و آشنایی شان با دکتر خوشنام در اوایل اقامتشان در آلمان گفت. سپیده از عشق و علاقه خالصانه دکتر خوشنام به پیشرفت موسیقی ایرانی و از پیشرو بودن و نوآور بودن او و جنبه های مختلف تاثیر گذاری شان بر موسیقی ایرانی و بررسی وجوه مختلف موسیقی گفت و اضافه کرد از اینکه در اینجا با کسی آشنا شدم که دغدغه و نگرانی اش موسیقی ایرانی بود بسیار خوشحال بودم و از تجارب او آموختم.
سپس سپیده بیاد دکتر خوشنام با سه تار خود قطعه ای نواخت که شاپور سلیمی او را با دکلمه شعر همراهی کرد.
هنرمند جوان پیانیست پویان آزاده ساکن ایران که مدتی در آلمان زندگی میکرد و با دکتر خوشنام ارتباط داشت، قطعه ای پیانو به یاد دکتر خوشنام نواخت که به شکل ویدیویی پخش شد.
آرزو خوشنام، دختر بزرگ دکتر خوشنام از پدرش و تاثیر او بر زندگی خود گفت. آرزو گفت پدرم دنیای فرهنگ را به من شناساند و فرهنگ نقش بزرگی در زندگی من دارد و به همین دلیل از او سپاسگزارم. آرزو از شخصت پدر و خصوصیات مثبت او، مهربانی و تربیت مسئولانه شان گفت. او همچنین از طنز شیرین پدرش در کلام گفت که همیشه او را به خنده وامیداشت. اشک های آرزو هنگام صحبت در باره ی پدرش همه ی حضار را تحت تاثیر قرار داد.
الاهه خوشنام، همسر دکتر خوشنام آخرین سخنران بود. الاهه خوشنام ضمن سپاسگزاری از همه ی دوستانی که در این روزهای سخت همراهی کردند؛ گفت من تا حال چندین بار در باره ی دکتر محمود خوشنام بعنوان یک پژوهشگر موسیقی به مناسبت هایی صحبت کردم، بدون اینکه از دید همسر باشد بلکه بعنوان یک همکار و همراه ولی امروز برای اولین بار بعنوان یک همسر از او صحبت میکنم. الاهه خوشنام گفت، او هوشنگ من بود. و بیاد روز ازدواجشان گفت: هوشنگ هنگام عروسی در کارت دعوت نوشت: «الاهه و هوشنگ پیوند دو آزادی را جشن میگیرند و دقیقا 44 سال این آزادی در زندگی ما وجود داشت.» الاهه خوشنام از شخصیت دمکرات و خوب او در زندگی خصوصی گفت و اشاره کرد که او هیچوقت تعصب نداشت و همیشه هر حرف منطقی را پذیرا بود و از هر نوع آوری استقبال میکرد.
صحبت های کامل سخنرانان را در گزارش ویدیویی که متعاقبا منتشر خواهد شد خواهید شنید.
گزارش تصویری دو: مراسم خاکسپاری، برای دیدن عکس ها به شکل بزرگ بر روی عکس دلخواه کلیک کنید.
فرزند نفت ام. در گچساران بدنیا آمدم و در مسجدسلیمان شهری که با نفتش، با شیره ی جان خود و مردم مهربانش ایران نوین را ساخت، بزرگ شدم.
از سال 1984 در خارج از کشور زندگی میکنم. در آکادمی هنر در اشتوتگارت تحصیل کردم و بیش از سه دهه است که به کار رسانه، عکس و فیلم و فعالیت های فرهنگی و حقوق بشری مشغولم.
به امید آزادی و برقرای دمکراسی در میهنم زنده ام و تلاش میکنم. آرزوی دوباره دیدن شهر عزیزم را دارم و دلم برای شقایق ها و کوه های شهرم خیلی تنگ شده ....