تونیا ولی اوغلی قهرمان پیشین شنا و کارشناس ورزش زنان: زنان ایران از ورزش‌های مادر به کلی حذف شده‌اند!

از سری گزارش ها و مصاحبه های  اختر قاسمی نشر در رسانه های دیگر: کیهان لندن

اختر قاسمی (+عکس، صدا) تونیا ولی‌اوغلی، عضو سابق تیم ملی شنای ایران قبل از انقلاب و رکورد دار شنای صد متر قورباغه بود. او بعد از انقلاب با وجود ممنوعیت رشته‌ی شنا برای زنان از جمله شناگرانی بود که تلاش کرد تا این ورزش به فراموشی سپرده نشود و به همراه دیگر همکاران خود توانست با فشار به مسئولین کلاس‌های شنا برای دختران جوان تشکیل دهد.

شاید اگر تلاش این شناگران قهرمان نمی بود امروز این رشته مهم ورزشی حتی در حد استخرهای زنانه هم برای زنان وجود نمی‌داشت. تونیا ولی‌اوغلی تا پیش از اینکه مجبور به ترک ایران شود به عنوان مربی شنای دختران در ایران کار می‌کرد. او هم اکنون ساکن امریکاست و به عنوان کارشناس ورزشی فعال است. به بهانه‌ی حضور بیشترین تعداد زنان ورزشکار در تاریخ ورزش ایران در کاروان المپیک ریو ۲۰۱۶ و موقعیت ورزش زنان در ایران پای صحبت وی نشستم.

تونیا ولی‌اوغلی
تونیا ولی‌اوغلی در نوجوانی
برای یافتن استعدادها هیچ تلاشی نمی‌شود
برای یافتن استعدادها هیچ تلاشی نمی‌شود

-تونیا، می‌خواستم حالا که المپیک ریو به پایان رسیده با هم نگاهی به حضور زنان ورزشکار ایرانی در  آن و همچنین نگاهی کوتاه به حضور آنها در المپیک‌های قبلی داشته باشیم. ارزیابی شما از حضور زنان در المپیک ۲۰۱۶ چگونه بود؟

-بله، المپیک ریو به پایان رسید و کاروان ایران متاسفانه بهترین رده‌ای را که در المپیک قبلی یعنی رده‌ی هفدهم در  المپیک لندن داشت به دست نیاورد. ایران با کسب سه طلا و یک نقره و چهار برنز  در مقام بیست و پنجم قرار گرفت در حالی که در المپیک لندن چهار طلا و پنج نقره و سه برنز گرفت.  ولی اگر بخواهیم ورزش زنان را جدا بررسی کنیم می‌توانیم بگوییم که ورزش زنان قدمی کوچک به سمت جلو برداشت به این معنی که در المپیک ریو تعداد زنان به ۹ نفر رسید و یک نفر بیشتر از المپیک قبل بود.

کماکان هم در همان رشته‌های تیراندازی و تکواندو و تنیس روی میز و دو و میدانی که در دور قبل خانم الاهه احمدی مقام ششم را کسب کرد و باز هم مجدد این بار مقام ششم را به دست آورد،  ولی  خانم کیمیا علیزاده در این دور موفق شد برای اولین بار مقام سوم و مدالی برای ورزش زنان ایران به دست آورد که ضمنا رکورد جوان‌ترین فرد کاروان ایران و جوان‌ترین ورزشکاری را که در ورزش ایران صاحب مدال المپیک شد هم  با ۱۸ سال سن به دست آورد

اینها دست‌آورد زنان ایران در المپیک ۲۰۱۶ بود ولی نمی‌توان نتیجه گرفت که  ورزش زنان ایران تغییر ویژه‌ای کرده و بهتر شده است. اولا با تکرار چند قهرمان دور قبل همراه بود که چندین سال است همان افراد در همان رشته‌ها شرکت می‌کنند. این نشان می‌دهد که کار بیشتری انجام نشده است.  رقابت دراین سطح بالا نیست و ما در بخش ورزش عمومی کار چندانی نکردیم که استعدادها شناخته شوند و نسل جوانی بیاید و جایگزین ورزشکاران قبلی شود. یعنی ما مدام باید ناراحت باشیم که مثلا اگر  لیلا رجبی در دو و میدانی و پرتاب وزنه (که در واقع او اصالتا بلاروس است در جای دیگری تربیت شده و زحمت و رشدی که در ورزش کرده متعلق به ورزش ایران نیست) شرکت نکند ما در دو و میدانی سهیمه می‌گیریم یا نه؟ و یا ندا شهسواری که در المپیک سهیمه می‌گیرد و موفق می‌شود، ضمن اینکه ورزشکار خوبی است آیا اگر در دوره‌های بعدی بازی نکند، ورزشکاران دیگری داریم؟  همین‌طور الاهه احمدی و مه‌لقا بزرگی! یعنی در  فاصله چهار سال المپیک که زمان کمی نیست و ما باید برای پرورش قهرمانان‌ زمینه‌سازی کرده باشیم که بتوانیم کیمیا علیزاده‌ها را داشته باشیم، چه کرده‌ایم؟!

تونیا ولی‌اوغلی
تونیا ولی‌اوغلی

در واقع ما با سیستم ورزشی که در ایران داریم چه درعرصه مردان و چه زنان همیشه انتظار این را داریم که خود افراد به جایی برسند، رشد کنند و بعد از پیشرفت ما، تازه اینها را کشف می‌کنیم!  یعنی کیمیا علیزاده اول به جایی می‌رسد بعد ما متوجه می‌شویم کیمیا علیزاده داریم.

-انتظار شما از کاروان زنان آوردن مدال‌های بیشتری بود؟

-ببینید، هشت مدال برای یک کشور۸۰ میلیونی یعنی هر ۱۰ میلیون یک مدال! و برای جامعه‌ای که نیمی از آن زیر ۳۵ سال است، برای کشور ثروتمندی چون ایران که قابل قیاس با دیگر کشورهای «جهان سوم» یا آفریقایی نیست، واقعا خیلی کم است. می‌بینیم که ورزش ما در مجموع بازدهی و پیشرفت نداشته! اگر ما ورزش‌های غیرگروهی و فردی مانند کشتی و وزنه‌برداری را از ورزش ایران بگیریم می‌بینیم که ما هیچ حضوری در سه ورزش مادر یعنی دو  و میدانی، شنا و ژیمناستیک نداریم.

-ولی این سه ورزش تقریبا برای زنان ممنوع هستند…

-بله، من همین جا اشاره می‌کنم که ما در بخش زنان با قوانین جمهوری اسلامی در شنا و ژیمناستیک اصلا برخورد بین‌المللی نمیتوانیم داشته باشیم. بلافاصله مطرح می‌کنند که به خاطر پوشش است ولی تنها پوشش نیست بلکه به خاطر امکاناتی است که در کشور مهیا نیست. تمام سالن‌های ورزشی جداسازی می‌شوند و حتی همین امکاناتی که امروز برای مردان وجود دارد برای زنان وجود ندارد، آن هم در حالی که جمعیت زنان با مردان برابر است.

ما قهرمان فوتسال زنان آسیا می‌شویم، ولی وقتی بررسی می‌کنیم  که چقدر ما زن فوتبالیست داریم که در سالن‌ها یا حتی فوتبال معمولی بازی می‌کنند، می‌بینیم که تعداد تیم‌های ورزشی چقدر اندک است. البته قهرمان شدن در چنین شرایطی از یک جهت مثبت است چون نشان می‌دهد عرصه ورزش زنان استعدادخیز هست،  وقتی تیمی در سطح آسیا ظاهر می‌شود و کیفیت بالایی دارد یعنی اگر امکانات بیشتری وجود باشد پس سطح ورزش هم بالا می‌رود. اما محدودیت در ایران فقط محدودیت کادر فنی و حتی محدودیت زنان مربی نیست. وقتی در عرصه بین‌المللی حضور نداشته باشیم و نتوانیم تجربه کسب کنیم، سطح ورزش پایین می‌ماند. مسائل فرعی و حاشیه‌ای هم که جای خود دارد. ما به عنوان تماشاچی فقط روز مسابقه ورزشکار را در حین نبرد نهایی‌اش می‌بینیم. در حالی که اگر یک ورزشکار بخواهد به مسابقه نهایی برسد پشت صحنه‌اش عرصه‌های مختلفی هست که این عرصه‌ها در ایران به دلیل عدم مدیریت و برنامه‌ریزی فنی و مالی درست و نداشتن اسپانسر همه دست به دست هم می‌دهد که ورزشکاران نتوانند بی دغدغه در روز مسابقه ظاهر شوند. مثلا شما ببینید وقتی مجری یک برنامه ورزشی تلویزیون ایران بی انصافانه، خانم لیلا رجبی را «بی غیرت» یا «خونسرد» می‌نامد، چطور ورزشکار می‌تواند آرامش روحی و روانی داشته باشد؟ ولی مطرح نمی‌کنند که چرا لیلا رجبی یا هر ورزشکار دیگری در حد توانایی فردی خودش ظاهر نشده؟ علت در کجاست؟ نمی‌توان به سادگی گفت که ورزشکار روز آخر خراب کرد، بلکه باید دید آیا برای ورزشکار در دوران آمادگی  همه چیز فراهم بوده؟ باید دید آیا لیلا رجبی مربی‌اش کنارش بوده؟ لیلا رجبی همسرش مربی‌اش بوده ولی اجازه نداشته همراه او برود اما کادر اداری بلند می‌شود می‌رود المپیک! سیاهی لشکر می‌برند اما مربی را حدف می‌کنند! ما شناگر می فرستیم ولی مربی‌اش با او نیست. ما خانم ندا شهسواری را که سهیمه دو المپیک بوده می‌فرستیم ولی مربی او خانم سیما لیموچی را با او نمی‌فرستند و کار به آنجا می‌رسد که رییس جمهور دخالت کند! اینها مسایلی است که دغدغه ورزش ایران است.

بنابراین بخشی از ورزشکاران ایران بخصوص آنهایی که در سطح حرفه‌ای کار می‌کنند می‌روند و برای کشورهای دیگر مدال می‌آورند. خیلی از ورزشکاران دنیا در باشگاه‌های کشورهای دیگر فعالیت می‌کنند ولی در سطح ملی برای کشور خودشان هم ورزش می‌کنند. ولی ما در سطح بین‌المللی برای آنها محدودیت به وجود می‌آوریم و آنها هم می‌روند و برای کشور دیگری ورزش می‌کنند و مدال می‌گیرند.

-شما اشاره کردید به حاشیه‌ها و نارسایی‌ها و عدم امکانات و  عدم حمایت مالی و حقوق نابرابر زنان ورزشکار نسبت به مردها… ولی مشکلات دیگری هم خاص  زنان ورزشکار داریم نمونه‌اش خانم نیلوفر اردلان که کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران است ولی همسرش اجازه نداد که با تیم ملی سفر کند چون معتقد بود او یک مادر است و باید هنگام مدرسه کنار بچه‌اش باشد. یعنی بعضی وقت‌ها همسران یا خانواده‌ها حمایت نمی‌کنند، گاهی حتی رسانه‌ها تبعیض قائل می‌شوند مثلا در مورد خانم اردلان حتی برخی رسانه‌ها نوشتند موفقیت او به خاطر همسرش بوده! یعنی حتی توانایی زن‌ها را زیر سوال می‌برند… در هر صورت، با اینکه زنان ورزشکار ایران بیش از پنج دهه  است در المپیک شرکت می‌کنند چرا تازه برای اولین بار صاحب یک مدال برنز می‌شویم؟

-عمر جمهوری اسلامی در ایران سی و هفت سال است و سابقه شرکت زنان در المپیک نزدیک به شصت سال است ولی از زمانی که ورزش مدرن  به ایران هم راه یافت، زنان و مردان با امکانات یک‌سان شروع کردند،  ولی محیط و جامعه به این شکل بود که تعداد زنانی که روی به ورزش می‌آوردند کمتر از مردان بود.  ولی  پیش از انقلاب اسلامی به خاطر  بازی‌های آسیایی ورزش زنان به اوج خود رسید.

در المپیک مونترال سه دختر در ورزش‌های مادر شرکت کردند ولی بعد در سال ۱۹۷۶ اولین بار تیمی که از زنان به المپیک راه پیدا کرد، تیم ملی شمشیربازی ایران بود که مدال طلای آسیا را داشت و دو سال بعد که انقلاب شد، ورزش زنان به صورت تعطیل در آمد. و بعد هم که به صورت محدود و با جداسازی زنان از مردان و رعایت قوانین جمهوری اسلامی محدودیت‌های بیشتری به ورزش زنان راه پیدا کرد و در ورزش‌های مادر هم به کلی حذف شدیم.
تونیا ولی‌اوغلی
با این همه محدودیت نمی‌توان در صحنه بین‌المللی تجربه کسب کرد

محدودیت حجاب در ورزش زنان نقش مهمی دارد. در رشته تیراندازی ما ۵ زن داشتیم چون تیراندازی ورزش و رشته‌ای است که محدودیت پوشش ندارد و جزو ورزش‌های رزمی‌ست. ولی حتی در این زمینه هم کار پایه‌ای صورت نمی‌گیرد که استعدادیابی و برای ورزش عمومی برنامه‌ریزی کنند. حالا به این‌ها قوانین محدودکننده را هم باید اضافه کرد. مثلا وقتی اجازه خروج زن را به همسر یا قیم‌اش می‌سپارند چه باید کرد؟! الان ما کیمیا علیزاده را مطرح می‌کنیم که مدال گرفت. هنوز کشورهای «جهان سوم» و عربی و مسلمان هستند که  مدال ندارند ولی همین کیمیا که مدال گرفته اگر برادری داشته باشد و بخواهد مسابقه بسکتبال برادرش را تماشا کند به سالن راه پیدا نمی‌کند! یا مادرانی که برای پرورزش ورزشی فرزندانشان تلاش می‌کنند، از تماشای مسابقه‌ی پسرانشان محروم هستند! یا تیم ملی والیبال ما جزو چهار تیم خوب دنیا قرار گرفت و  در مرحله نهایی المپیک ریو در میان هشت تیم اول بود ولی همین تیم وقتی در ایران بازی می‌کند، به  زنان اجازه‌ی دیدن بازی نمی‌دهند! در جایی که تماشاگران گاه نقش تعیین کننده در برد و باخت ورزشکاران و تیم‌ها بازی می‌کنند، ورزش مردان هم در ایران با مشکلات جدی روبروست. تشویق جوانان به ورزش در همه جا یکی از تدابیر مبارزه با اعتیاد است. ولی به اوضاع ایران نگاه کنید: وزن کدام یک سنگین‌تر است؟!

ـ با توجه به مشکلاتی که خود ورزشکاران زن هم بارها به آنها اشاره کردند که حتی با هزینه شخصی مربی گرفتند یا به اردوهای تمرینی رفتند، اگر بخواهیم یک جمع‌بندی از وضعیت ورزشکاران زن ارائه بدهیم، آیا می‌توانیم بگوییم که  زنان ما اگر خودشان تلاش نمی‌کردند ورزش آنها در موقعیت کنونی هم نمی‌بود؟

-بله، همین طور است. زنان ایرانی چون همه جا حضور داشتند توانستند امکاناتی بگیرند یعنی هیچ چیز به آنها اهدا نشده بلکه همه را با تلاش خود به دست آوردند. آنها با حضور خود دست اندر کاران را مجبور می‌کنند که امکاناتی بدهند. من هم آرزو دارم نسل جوان که پویاست در صحنه بماند و خواسته‌هایش را مطرح کند تا بتواند  رشد و پیشرفت بیشتری بخصوص در عرصه‌ی ورزشی کند…

ـچه توصیه‌ای برای نسل جوان بخصوص دختران در عرصه ورزش دارید؟

-از پا ننشینید، ورزش کنید، به طور منظم ورزش کنید! در وهله‌ی اول برای سلامتی خود ورزش کنید! در صحنه باشید و روحیه خود را حفظ کنید و امید را از دست ندهید.  تلاش کنید! چون هیچ چیز را تا به حال به زنان هدیه ندادند بلکه زنان با تلاش خستگی‌ناپذیر خود به دست آوردند.

-سپاسگزارم از وقتی که در اختیار کیهان لندن گذاشتید.

Facebook Comments Box

About اختر قاسمی

فرزند نفت ام. در گچساران بدنیا آمدم و در مسجدسلیمان شهری که با نفتش، با شیره ی جان خود و مردم مهربانش ایران نوین را ساخت، بزرگ شدم. از سال 1984 در خارج از کشور زندگی میکنم. در آکادمی هنر در اشتوتگارت تحصیل کردم و بیش از سه دهه است که به کار رسانه، عکس و فیلم و فعالیت های فرهنگی و حقوق بشری مشغولم. به امید آزادی و برقرای دمکراسی در میهنم زنده ام و تلاش میکنم. آرزوی دوباره دیدن شهر عزیزم را دارم و دلم برای شقایق ها و کوه های شهرم خیلی تنگ شده ....

Check Also

وريا غفورى ورزشكارِخستگى ناپذير! عباس(بابك) رحمتى

 …و رژيمى درمانده تر از گذشته در مقابل ورزشكاران! عباس(بابك) رحمتى «وريا غفورى» كاپيتان آبى پوشان پايتخت كه در فصل گذشته با سرمربيگرى «فرهاد مجيدى »قهرمان شكست ناپذير شده است به خاطراينكه …

سعيد مولايى قهرمان جودو در اسرائيل مسابقه داد! عباس ( بابك) رحمتى 

سعيد مولايى قهرمان جودو در اسرائيل مسابقه داد! آيا سعيد ملائى ،قهرمان ملى است؟ عباس …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *