رضا مقصدی: ای اتش گُداخته! ای کُرد !

شعری از رضا مقصدی برای فرزاد کمانگر و یارانش (علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان) که سحرگاه روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، در زندان اوین به دار آویخته شدند.


رضا مقصدی
ای اتش گُداخته! ای کُرد !
ازکُردستان ِ دلم به فرزاد کمانگر ویاران ِ به خون خفته اش.

 

 

زیبایی ِ ترانه ی جاری !
این شعر را برای تو می گویم.

دیشب شکوه ِ عاطفه ات را گریستم.
با جان ِ شاعرانه ترین لحظه های تو
تا اوج ِ عاشقانه ترین واژه، زیستم.

وقتی که در برابر ِ فریاد ِ بامداد
چشم تو از سپیده، سخن گفت-
دیدم چه عاشقانه، چه زیبا
خورشید را به شانه ی فردا گذاشتی.

شادابی ِ شقایق ِ عاشق !
این شعر را برای تو می گویم.
با یک مداد ِ تلخ ِ تپنده
با یک مداد ِ درد ،که می گوید:

از سینه ی صمیمی ِ لاهیجان
تا گریه ی ستاره ی کردستان
تنها
یک
آه
فاصله ست.

ای آتش ِ گداخته ! ای کُرد !
میراث دار ِ شعله ور ِ شور ِ سر بلند !

من، گیلکم
بوی بهار نارنج
در لابلای واژه ی سبزم چکیده است.
آنسان که در ترانه ات ، چشم ِ زمانه ام
زیبا تر از صدای تو شعری ندیده است.

بگذار از طراوت ِ سبز ینه های چای
در جان ِ بیقرار وُ دلِ ِ چاک چاک ما
یک شاخه گل، به نام تو بگذاریم.

بگذار “عشق” را
در آخر ِ کلام ِ تو بگذاریم.
…………………………..
کلن 22 اردیبهشت 89

Facebook Comments Box

About ادیتور

Check Also

گفتو با امین فرزانه فر مدیر فستیوال فیلم های ایرانی در کلن

دهمین فستیوال فیلم های ایرانی در کلن اختر قاسمی، دومین و آخرین روز فستیوال فیلم …

آيا خامنه اى جام زهر دوم را سر خواهد كشيد؟!- بابک رحمتی

بابك رحمتى از زمانى كه رييسى قاتل ، به رياست جمهورى انتصاب شد ، تحليگران …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *