شعر، تعزل خاموش، پورمزد کافی

تغزل خاموش

پورمزد کافی (منظر)

اینگونه که در من می نگری
باز میمانم از سخن
و دریا
معنای مرداب های پوسیده می‌شود

اینگونه که در من می نگری
باز می مانم از نفس
و خورشید
در کهکشان تلخش نمی تابد

اینگونه که در من می نگری
باز می مانم از تپش
و اندوه ماه
در نبض گندمگون خاک میدمد.

چرا که
آبشار تبسم تو مفهوم زلالی دریاست
و کهکشان بزرگ دستانت
آسایش بی انتها
و چشمانت
دو عصاره ی مهر و زیبایی

سخن بگو
سخن بگو ای امید بزرگ
که از سحر سخنت شکوفه و شعر می بارد
تا من _ تمامی جهان _ برخیزم
از آن که در شحنه زار روبرو
روسپیان دندان بر استخوان مردگان می سایند

و سوگواران در دیده گان دریده ی خاک
هنوز
دنبال آفتاب و آینه می گردند.

بهمن ۱۳۶۷ _  آلمان از دفتر (از این فلات پر اندوه)

Facebook Comments Box

About ادیتور

Check Also

شعر(۹۳)؛ پورمزد کافی (منظر)

پورمزد کافی (منظر) (۹۳) همه شد بهار عمرم ز غم و درد نهانی به نفیر …

شعر (۹۲)؛ پور مزد کافی (منظر)

پور مزد کافی (منظر) (۹۲) هر لحظه ام گشایش دردی بود هر ساعت آوار مصیبتی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *