به خواب تو، پورمزد کافی (منظر)

به خواب تو

پورمزد کافی ( منظر)

 

به خواب تو

مرا به خواب نوشین خود ببر
به میقات پرنده و صبح
و مرا یکی از عشق حکایت کن

و بگذار یکی حکایتت کنم
از آن پرنده که بی گاهان
به بنشستن ناگزیر
در ژرفی ی چشمانت
ز خوان دل من گریخت
و بر ستیغ خیال تو آویخت

مرا یکی به نقل چکاوک عشق
بر چکاد چامه ی خورشید
حکایت کن
مرا یکی از آن رویای سپید
حکایت کن

و بگذار یکی حکایتت کنم
که نقر لوحه ی جانم
به زخم دشنه ی تو
مجال خیال را
چگونه خطی ممنوع
بر خاطره ی آسمان کشید

و آن چکاوک بی تاب
غریق خاطره ی پرنون روی تو
اوفتاده در حصار کوی تو
تنگسال این عقوبت را
چگونه به دوش جان کشید

مرا یکی حکایت کن
زان پیغاله ی شوکران
که نوش حضور روشن تو
به دست سایه ی من داد

و پرگار حضور مرا
به دایره ای از تکرار هجائ نام تو
در نشاند

آه مرا به خواب نوشین خود ببر
به میقات پرنده و صبح
و بگذار تا من
یکی حکایتت کنم

که تو
آن ستاره ی نوری
کزین ظلام سرتاسر
چو قعر آسمان دوری

 

دوشنبه   06.11.2017
15 آبان ۱۳۹۶  کلن

Facebook Comments Box

About اختر نیوز

Check Also

دیری است نسروده ام ز باران، پورمزد کافی (منظر)

پورمزد کافی (منظر) دیری است نسروده ام ز باران که باران ترنم و سروده ی …

شعر نه به جمهوری اسلامی، فرهاد صادق زاده

اختر نیوز برای حمایت و خدمت به رشد و اشاعه ادب فارسی با نشر اشعار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *