به مناسبت زادروز فریدون فروغی خواننده محبوب
مجید شمس- اگر صحبت از هنرمندان مردمی، آزادی خواه و وطن پرست به میان آید بی شک یکی از آنها فریدون فروغی است. بزرگمردی که مورد بی مهری جمهوری اسلامی قرار گرفت اما در عین معروف بودن، حاضر بود برای حفظ تمامیت ارضی ایران به جبهه برود. هنرمندی که آنقدر آزارش دادند و از فعالیت هنری محرومش کردند که در سن پنجاه سالگی دق کرد و مُرد. فریدون فروغی، خواننده، آهنگساز و نوازنده ایرانی، در نهم بهمن سال ۱۳۲۹ در محله سلسبیل تهران به دنیا آمد و در ۱۳ مهر ۱۳۸۰ در سن ۵۰ سالگی بر اثر سکته قلبی در محله تهرانپارس تهران درگذشت. قطعاتی چون «تنگنا»، «یار دبستانی»، «قوزک پا»، «غم تنهایی»، «همیشه غایب»، «کوچه شهر دلم» و … از معروفترین آثار فریدون فروغی هستند.
سبک موسیقی فروغی
فریدون فروغی که اهل جنوب تهران بود موسیقی را کاملاً خودآموخته و از سر علاقه و استعداد فراوانش در این زمینه و گوش دادن به انواع موسیقی مختلف فرا گرفت. در عالم هنر واضح است که هنرمندان در ابتدا تحت تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم هنرمندانی دیگر هستند تا اینکه به مرور سبک ویژه خود را در موسیقی پیدا کنند. فروغی در ابتدا بیش از همه از موسیقی فرهاد و ری چارلز الگو برداری میکرد. بنابراین از همان ابتدا نقش شعر و ترانه و ادای صحیح آن در آهنگهای او بسیار حائز اهمیت بود. ولی در همان ابتدای فعالیت، این هنرمند به دلیل جنس صدای خاصش که طرفداران ویژه خود را داشت همواره مورد توجه شنوندگان بود. صدایی رسا، پرنفوذ با طنینی تا حدودی خش دار ولی دلنشین.
ری چارلز خواننده مشهور آمریکایی سبکهای مختلفی از جمله جاز، بلوز، کانتری و سول بود. موسیقی او بسیار از هنرمندان را در سراسر جهان تحت تأثیر خود قرار داده بود. از این طریق کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین و آسیایی با الگوبرداری از این خواننده و آهنگساز برجسته سعی بر استفاده از المانهای موسیقی ری چارلز با توجه به موسیقی ملی خود کردند. موسیقی ایران از این قاعده نیز مستثنی نبود. اگر چه نمیتوان به یک اعتبار ژانری خاص را برای او در نظر گرفت اما حضور خوانندگان مختلف از سراسر جهان در ایران و نشر و توزیع آثار آنها و عدم محدودیتهای ویژه باعث شده بود هنرمندان دهه پنجاه موسیقی کشور، از جریانهای موسیقیایی خارج از کشور خبردار باشند و از ویژگیهای این نوع موسیقی در پرورش خلاقیت خود استفاده کنند. فرهاد از جمله افرادی بود که بیش از هر چیز تحت تأثیر موسیقی ری چارلز بود. به واقع موسیقی او را نمیتوان راک محض، جاز یا بلوز دانست بلکه تمام ترکیبی از همه این ژانرها با پس زمینهای ایرانی بود.
فریبرز لاچینی درباره شروع فعالیت موسیقیایی فروغی نظر جالب و جنجال برانگیزی دارد، او چنین گفته است: فریدون نخستین کارهایش را با من شروع کرد. یادم میآید که در «متل قو» گیتار میزد. از او دعوت کردم که وارد گروهی که داشتم بشود. سالهای ابتدایی فعالیتاش تحت تاثیر «فرهاد» بود و سعی میکرد مثل او بخواند، اما «ری چارلز» را هم بسیار دوست داشت؛ یک جورهایی فرهاد و ریچارلز الگوهایش بودند. تشویقش میکردم که سراغ صدای خودش برود و مثل خودش بخواند، نه مثل هیچکس دیگر که این اتفاق هم افتاد و توانست از خوانندگان صاحب سبک موسیقی ما باشد. متاسفانه من ایران نبودم و او هم روزهای دلگیری را میگذراند. احساس تنهایی میکرد و صدایش بیصدا مانده بود.
فریدون همانطور که در صدا و آواز باب تازه ای را بر موسیقی ایران گشود، در نوع موسیقیاش هم نوآوریهایی داشت که او را از جریان موسیقی کوچه بازاری آن زمان جدا ساخت. فروغی در نوازندگی پیانو، کیبورد، گیتار و گیتار الکتریک مهارت داشت. همچنین وی بنیانگذار سبکی بود که پس از او، خوانندگان دیگری، آن را ادامه دادند. ترانههای فریدون فروغی بیشتر به وسیله ترانهسراهای معروف سروده شده و تعدادی از آنها را نیز خود او گفته است.
فعالیت های هنری فروغی
فریدون فروغی در اواخر دهه ۴۰ خورشیدی، پا به عرصه اجرای زنده موسیقی (سبک راک) گذاشت. وی در ابتدای شروع فعالیت خود، موسیقی را در کافههای تهران شروع کرد. در سال ۱۳۵۰، با خواندن دو قطعه برای فیلم «آدمک» به شهرت رسید. سه سال بعد، نخستین آلبومش را با نام «زندون دل» منتشر کرد. دومین آلبومش را با نام «یاران» در سال ۱۳۵۴ به بازار عرضه کرد و در همین سال به علت اجرای ترانه «سال قحطی» از طرف حکومت پهلوی به مدت دو سال از فعالیت منع شد.
درسال ۱۳۵۶، پس از اعلام فضای باز سیاسی، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام «سال قحطی» به بازار عرضه کرد.
فعالیت های فروغی پس از انقلاب
با اوجگیری انقلاب درسال ۱۳۵۷، فروغی با انتشار آلبوم «بتشکن» با حرکت مردم همراهی کرد. او بعد از پیروزی انقلاب، در ایران ماند و چند کنسرت اجرا کرد و آثار تازهاش را در آلبوم «فریدون فروغی در آغازی نو» جای داد
یکی از ترانههای ماندنی فریدون فروغی و شاید معروفترین اثر او «یار دبستانی من» از فیلم از فریاد تا ترور است که سالهاست در حرکتهای دانشجویی در داخل و تظاهرات ایرانیان در خارج از کشور خوانده میشود.
پس از خواندن ترانه «یار دبستانی من» در سال ۱۳۵۹ فریدون فروغی چند ترانه خود را همراه با ترانههایی از کوروش یغمایی در آلبومی منتتشر کرد و سپس از سوی دستگاههای دولتی از خواندن منع شد. در چنین شرایطی فریدون فروغی یک بار به دوبی سفر کرد و بعد چند صباحی در جزیره کیش به اجرای برنامه پرداخت.
در دهه هفتاد که به نظر میرسید فضا برای فعالیت کمی بازتر شده، فروغی دست از خلاقیت نکشید و شاید مهمترین اثر او در این دوره که وجه رسمی پیدا کرده بود آهنگ «دچار» با موسیقی فردین خلعتبری از فیلم تندر باشد.
ممنوع الکار شدن فروغی
تلخترین لحظات زندگی فریدون فروغی که بخش بزرگی از سالهای زندگانی او را در بر میگیرد، ممنوعیتهای است که برای او در نظر گرفته شد. بسیار به او بیاعتنایی کردند و تا سالهای سال اجازه فعالیت به او ندادند و در همین ممنوعیت از کار هم مُرد؛
موسیقی فریدون فروغی در دوران پهلوی به دلیل مضامین ترانههای او که نوعی نیش و کنایههای سیاسی را در بر داشت در دورهای کوتاه ممنوع شد و محدودیتهای برای فعالیتهای هنری او لحاظ شد، اما همچنان فروغی به عنوان خواننده فعالیتهای خود را ادامه میداد.
بهایی بودن فروغی و ممنوع الکار شدن وی در جمهوری اسلامی
درسال ۱۳۵۹، ترانه یار دبستانی را برای فیلم از فریاد تا ترور به کارگردانی منصور تهرانی اجرا کرد که به کارگردان خبر میدهند باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلمش حذف کند و او به ناچار اجرای این ترانه را به جمشید جم واگذار میکند. فروغی اما پس از سالها در اسفند ۱۳۷۷ خورشیدی موفق به برگزاری کنسرت در کیش میشود، سالن رستورانی که فروغی در آن خواند، ۲۰۰ صندلی داشت و فریدون در ۲ نوبت هر بار ۴۵ شب آنجا برنامه داشت. کنسرت ۱۰ روزهاش در سالن حافظ دانشگاه کیش هم با استقبال روبهرو شد هر چند آنجا هم ۳۰۰صندلی داشت؛ اما بعد از آن بود که او بار دیگر بیآنکه دلیلی عنوان شود، ممنوعالکار میشود. اما همگان می دانند بدلیل نفرت رژیم از اقلیت های مذهبی (به ویژه بهاییان، که محروم از هر گونه فعالیت های اجتماعی هستند) است که فریدون فروغی نیز به جرم بهایی بودن ممنوع الکار می شود، وگرنه وی در سال های اولیه روی کار امدن جمهوری اسلامی، ترانه هایی در وصف انقلاب خوانده بود، و چه بسا اگر محبوبیت فریدون نبود، وی را به زندان می افکندند.
در فروردین ۱۳۷۹ خورشیدی به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانیپور(کارگردان) و به امید اخذ مجوز، میتراود مهتاب را با شعری از نیما یوشیج برای فیلم دختری به نام تندر خواند اما شرایط تغییری نکرد. گرچه ترانه فروغی در انتهای فیلم در جشنواره فجر پخش شد.
پیش از این هم کیومرث پوراحمد نتوانسته بود مجوز حضور او را بهعنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل یخ (که داستان آن درباره زندگی یک خواننده محکوم به سکوت بود) بگیرد. در دوران خاموشی، حتی آلبوم آماده او به نام توحید در وصف حضرت علی با بی مهری مسوولان مواجه شد. درچنین اوضاعی فریدون خسته و سرخورده این بار ناامید میشود.
سکوت این خواننده به مدت ۲۰ سال ادامه یافت و با مرگ او در ۱۳ مهر ۱۳۸۰ در محله تهرانپارس، همیشگی شد.
حمیدرضا صدر، کارشناس سینما و فوتبال، همان سال در مجله فیلم در یادداشتی نوشت: «دق کردن فریدون فروغی را به جمیع اهالی موسیقی ایران که سینما، رادیو، تلویزیون و مغازهها را تصرف کردهاند، تبریک میگویم. او همانطوری جان داد که علی خوشدستِ «تنگنا» مُرد.
فروغی پس از مرگ
فروغی سالها بدون فعالیت زندگی کرد و این برای یک هنرمند، مرگ تدریجی ست، اما بلافاصله بعد از مرگش همه به یادش افتادند. هیچکس نمیداند که فریدون در سالهای آخر عمرش در چه تنگنای شدید مالی زندگی میکرد؛ اما با این وجود اینجا ماند؛ چون عاشقِ کشورش بود
طی سال های اخیر همواره شایعه انتشار مجاز آثار این خواننده به گوش می رسد، اما با وجود پی گیری و وعده های وکیل خانواده فروغی، هنوز هیچ آلبومی با صدای او منتشر نشده است.
در چند سال گذشته ۳ کتاب درباره فروغی به چاپ رسیده که اغلب «کتابسازی» و حاوی مطالب منتشر شده در نشریات و متن ترانه های اجرا شده توسط فروغی هستند. حتی یک آلبوم به نام «تنگنا» هم به بازار آمد که شامل موزیک متن فیلم های قدیمی بود و ترانه «گرفتار» با صدای فریدون در آن شنیده می شد. «حمید حامی» هم یکی- دو ترانه قدیمی از کارهای فروغی را در فیلم «گل یخ» بازخوانی کرد، که چون بدون اجازه اقدام به این کار کرده بود باعث ناراحتی و گلایه شدید ترانه سرا و خانواده فروغی (صاحبان اصلی آثار) شد. با وجود همه این ها، هنوز خود خانواده فروغی موفق به انتشار رسمی آهنگ هایش نشده اند.
اما در این مدت مهم ترین خبر، پیدا شدن چند آهنگ قدیمی فروغی بود که سال ها در قفسه آرشیو آهنگسازان خاک خورده و ناشنیده مانده بودند. «آرش قاسمی» وکیل خانواده فروغی اصرار داشت این آهنگ ها در کنار سایر آثار فریدون عرضه شوند، آن هم در داخل ایران؛ چراکه: «فریدون هیچوقت وطنش را ترک نکرد و همیشه می گفت کارهای من برای مردم این خاک است. ما هم نمی خواهیم خلاف میل او عمل کنیم و آنقدر صبر می کنیم تا مجوز انتشار این آهنگ ها صادر شود.»
این چند آهنگ تنها در اختیار وکیل، خانواده و فرزند مرحوم «قراملکی» (آهنگساز) بود. این آهنگ ها عبارتند از: «طناب غم» (که ابتدا توسط «امیر رسایی» خوانده شده ولی در فضای بستهء اوایل دهه چهل به وسیله ساواک توقیف شد) و «غم روی غم» (هر دو از ساخته های مرحوم قراملکی)، همینطور «ماهی خسته» (اجرای سال ۱۳۵۰، با صدای فروغی، «رامش» و یک خواننده دیگر)،
«My Love is in the Hot Town» و «I Live With Your Dream» (بازخوانی)
به این ترتیب انتشار دوباره آثار فروغی که می توانست با افزوده شدن این تراک ها یک اتفاق ویژه باشد، بخش عمده ای از جذابیت خود را از دست داد.
فروغی از زبان دیگر هنرمندان
حسین زمان خواننده و آهنگساز که خود نیز سالهای بسیار است که ممنوعالکار بوده دربارهاش میگوید: آنچه مسلم است، نام هنرمندان بزرگی مانند فریدون فروغی هیچگاه از یاد و خاطره ما خارج نخواهد شد. هنرمندانی همچون او نیازی به معرفی یا تمجید امثال من ندارند که آثار ایشان گواه عشق و اصالتی است که در هنرشان نهفته است. هنرمندان بزرگی چون فروغی و فرهاد که از میان ما رفتهاند، از جمله صاحبان سبک هنری بودند که هیچگاه تکرار نشدند و نخواهند شد. من با آثار هنرمندانی مثل فریدون فروغی زندگی کردهام و شبهای بسیاری را در خلوت خود با ترانههای ایشان به صبح رساندهام. صدای رسا، پر طنین و پر صلابت فریدون فروغی از ویژگیهای منحصربه فرد این هنرمند توانمند بود. چیزی که در اکثر خوانندگان دهه ۵۰ مشهود بود، عشقشان به این هنر و اصالت هنریشان بود که متاسفانه این روزها چه در داخل و چه در خارج از کشور، کمتر شاهد آن هستیم. اکثر هنرمندان امروزی ما بلافاصله پس از یک یا ۲ سال فعالیت هنری، رنگ عوض کرده و خود را بالاتر از مردم و جامعه دانسته و بسیار سریع جایگاهشان را فراموش میکنند. من به کرات شاهد این رفتارها در بین هنرمندان این دوره بودهام. آنچه درباره بسیاری از هنرمندان قدیمی مانند فریدون فروغی صادق است، اینکه همواره خود را از مردم و با مردم احساس میکردند
منصور تهرانی، ترانهسرا و فیلمساز، از سالهای آخر زندگی فریدون فروغی چنین تصویری ارائه میدهد: «در ایران جفا و بیمهری در حق او روا شد، در حالی که صدایش واقعا یک صدای استثنایی بود و کارهایی که خوانده نشانگر این است که چه قدر صدای زندهیاد فریدون فروغی اثرگذار بوده است. اگر مردم این قدر او را دوست داشتند به خصوص جوانان، به خاطر ارتباطی بود که صدای جذاب فریدون فروغی با شنونده برقرار میکرد. حیف و دریغ
این سوال که برخی معتقدند آقای تهرانی در مصاحبه ای با بی بی سی فارسی در جواب
فریدون فروغی قدر خود را ندانست و به همین خاطر زود از دنیا رفت. چنین جواب می دهد:
فقط فریدون فروغی نبود که قدر خودش را ندانست، فرهاد و مازیار هم همین گونه بودند. اتفاقاً هر سه نفر صدایی استثنایی داشتند و زود از دنیا رفتند. هنرمند باید مواظب خود باشد. فریدون فروغی قبل از انقلاب هم گزیده و درست میخواند و مبتذل نمیخواند. بعد از انقلاب بیمهری در حق او روا شد و حتی اجازه ندادند کنسرتی اجرا کند یا آلبومی از او منتشر شود. وقتی یک هنرمند دچار چنین شرایطی میشود به روحش لطمه بزرگی میخورد و اینها عواملی است که فریدون فروغی را از پای درآورد.
فروغی، انسانی ازاده و میهن پرست
تورج شعبانخانی آهنگساز و خواننده، در یادداشتی به مناسبت زادروز فریدون فروغی نوشت: او در نوجوانی با صداقت کار موسیقی را آغاز کرد و گر چه یکی از درخشانترین هنرمندان این عرصه در ایران بود اما هرگز به حقش در موسیقی نرسید و حتی توقعات معمولی هم که خواننده ای مثل او باید از روزگارش داشته باشد، برآورده نشد. زمانه با فروغی بد تا کرد. او حقش بیشتر از اینها بود. وقتی جنگ بین ایران و عراق پیش آمد، تصمیم گرفت به جبهه برود و چند بار هم با من صحبت کرد و حتی از من خواست که با هم برویم جبهه که من گفتم مادرم مریض است و شرایطش را ندارم. فریدون یک آزادیخواه به معنای واقعی کلمه بود و بشردوستیاش همیشه برای او کار میکرد. شاید اغراق به نظر برسد ولی ما که از دوستان نزدیکش بودیم، میدیدیم که وقتی کسی را درگیر با مشکلی میدید، بدون اینکه او را بشناسد، هر کاری از دستش برمیآمد برای او میکرد. کافی بود در خیابان ببیند که فقیری دارد از زور سرما به خودش میپیچد. ما تعجب نمیکردیم که او کتش را از تنش دربیاورد و بدهد به او. چون اصلاً انتظاری جز این از فریدون نداشتیم. با آن همه مشکلی که داشت هرگز فکر خروج از ایران را نمیکرد. فروغی پس از این دوران جان فرسای محدودیت و ممنوعیت سرانجام در پنجاه سالگی و خیلی زود بار سفر بست و در روستای قورقورک بوئین زهرای قزوین به خاک سپرده شد. یاد عزیزش جاودان باد.
منابع:
۱- درباره فریدون فروغی | پیشگام موسیقی راک و آهنگساز جریان ساز ایرانی، ایرنا، ۱۳ مهر ۱۳۹۸.
۲- فریدون فروغی؛ خوانندهای که ۱۷ سال پیش دِق کرد و مُرد، خبرانلاین، ۱۳ مهر
۳- خوانندهای با نفسِ خسته، ایمنا، ۹ بهمن ۱۳۹۹.
۵- میریان، شهرام، به یاد فریدون فروغی، هنرمندی که قدر خود را ندانست، رادیو فردا، ۱۳ مهر ۱۳۹۰.