جامعه ای که مردانش حکومت ضدزن را تقویت می کند!
اختر قاسمی
سمیرا زرگری، سرمربی تیم ملی اسکی از سوی همسرش ممنوع الخروج شد و نتوانست به مسابقات جهانی اعزام شود!
خبر کوتاهست: «زن قهرمانی در ایران که سرمربی تیم ملی اسکیست از سوی همشرش ممنوع الخروج میشود و اجازه رفتن به مسابقات جهانی در ایتالیا را ندارد!» این خبر کوتاه عمق فاجعه ضدزن بودن حاکمیتی را نشان میدهد که مردان جامعه اش از او و قوانین ضد زنش حمایت میکنند! پیشتر نیز چنین ممنوعیت هایی از سوی همسران زنان ورزشکار در ایران صورت گرفته بود. در مقاله ی «باج گیری شوهران از زنان ملی پوش» که در روزنامه همشهری به قلم آمنه شیرافکن در اواخر سال 96 منتشر شده، به نقل از طیبه سیاوشی عضو مجلس دهم و عضو فراکسیون زنان مجلس آمده نه تنها نیلوفر اردلان و زهرا نعمتی با ممنوع الخروجی همسرانشان برای مسابقات جهانی مواجه شدند بلکه بیش از ده مورد دیگر ممانعت همسران از خروج زنان ورزشکار برای حضور در مسابقات جهانی صورت گرفته است. او در ادامه می گوید: «در عین حال باخبر شدهایم که مردان پولی بابت ارائه مجوز برای حضور زنانشان در عرصههای ورزشی از فدراسیونها دریافت کردهاند.»
قوانین جمهوری اسلامی، زن را به شکل رسمی برده مرد محسوب میکند و زنان در هر سمتی که باشند باید تابع و گوش به فرمان مردان خود باشند. و مرد به راحتی میتواند او را از هر کاری باز دارد؛ فرقی ندارد قهرمان ملی باشند و یا سمت سیاسی در کشور داشته باشند. مرد میتواند حتی از خروج زن از خانه هم جلوگیری کند. و این حقوق مضاعفی که حاکمیت اسلامی ضدزن برای مردان در نظر گرفته بسیار مورد خوشایند اکثر مردان جامعه است و نه تنها هیچگونه مخالفتی تا کنون با آن نکردند بلکه با عمل خود بارها و بارها نیز مهر تاییدی بر این قوانین ضد زن زدند. غم انگیزتر اینست که حتی مردان نخبه جامعه از ورزشکار و هنرمند نیز چنین قوانینی را تایید کردند.
در هیچ جای دنیا چون ایران چنین قوانین ضد بشری علیه زنان وجود ندارد.
نیمی از جامعه ایران را زنان تشکیل میدهند، و زنان با وجود اینکه از ابتدایی حقوق انسانی محرومند و بیشترین تحقیرها، فشارها و سرکوب را متحمل میشوند، از بالاترین درصد دانش آموختگان کشور محسوب میشوند و در عرصه ملی و جهانی دست آوردهای فراوانی داشتند. و همواره پیشتاز مبارزات آزادیخواهی و دمکراسی خواهی ایران بودند.
حقوق زنان یعنی حقوق جامعه انسانی و جامعه ای که زن را نادیده میگیرد و او را انسان درجه دوم می بینید، بی شک جامعه ای بیمار است و این را بخوبی میتوان در جامعه امروز ایران دید که 42 سال زن را تحقیر کرده و تعریفی بسیار تبعیض آمیز و غیر انسانی دارد که متاسفانه این تعریف برای بخش عظیمی از جامعه مردانه ایران پذیرفته شده است و این را میتوان در تنها بودن زنان هنگام مبارزاتشان برای رسیدن به حقوق اجتماعی و فردی شان دید که مردان حامی انگشت شمار بودند.
بی شک عدم شرکت زنان در نمایش انتخابات حکومتی که آنان را فقط هنگام نیاز رای گیری برابر با مرد میداند و همراهی نکردن مردان از قوانین ضد زن و حمایت آنان از حقوق زنان که جدا از حقوق انسانی جامعه نیست، رسیدن به جامعه انسانی، آزادی و دمکراسی را سرعت خواهد بخشید.