مجید شمس

سرگذشت آفتاب- فصل دوم – قسمت هفتم (۶۰)

افسانه رستمی سالمندان و ریش سفیدان متعصب و تا خرخره غرق در تعصب و غیرت با هم به شور نشستند. آنها قوانینی بریدند و دوختند که به تن من زار میزد. با اجازه یا بدون اجازه حق خروج از خونه را نداری! به هیچ مردی در فامیل مخصوصا شوهر خواهرها …

Read More »

سرگذشت آفتاب- فصل دوم – قسمت ششم (۵۹)

افسانه رستمی مادرم کنار حوضچه‌ی کوچک وسط حیاط مشغول شستن سبزی‌های کوهی بود که زن همسایه براش آورده بود. با دیدن من که وحشت‌زده از انباری بیرون زده بودم بلند شد و دستش را به کمرش زد گفت: «خیر باشه، اگر چه از تو یکی خیری به ما نرسیده». زن …

Read More »

پوتين و جنايت در اوكراين- بخش دوم- عباس (بابك)رحمتى

عباس (بابك)رحمتى حمله به اوكراين آغاز يك فاجعه جهانى است سحرگاه پنجشنبه بیست و چهارم فوریه، ٢٠٢٢ به فرمان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، نیروهای این کشور با بمباران شهرهای مختلف اوکراین تهاجم گسترده‌ای را به این کشور آغاز کردند. پوتین در روياهايش به گذشته باز گشته است و بدنبال …

Read More »

سرگذشت آفتاب- فصل دوم – قسمت پنجم (۵۸)

افسانه رستمی تا جایی که به یاد دارم، زن عموم همیشه با مادرم اختلاف داشت و درگیر مسائل خاله‌زنکی بود و چون خودش دختر نداشت به راحتی در مورد همه دخترای فامیل نظر می‌داد. درِ چوبی انباری رو بست و حَلَبِ روغن پنج کیلویی که کنار آتش بود و برای …

Read More »

فمینیسم و صلح: آیا زنان صلح خواهند یا برتری طلب؟/ شهلا عبقری

شهلا عبقری ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ | 05-04-2022 برخورد هایی که از طرف مردان به جنبش فمینیسم میشود، من را وا داشت که یکی از مقالاتی راکه چندین سال پیش در مورد صلح خواهی زنان نوشته ام، باز بینی کرده و دوباره منتشر کنم. به ویژه آنکه بسیارانی وقتی از فمینیسم …

Read More »

شیدایی(مجموعه اشعار پورمزد کافی)- برخوان ماه

چونین مزن مژگان به هم بیمار چشمان توام  چندین میفکن تیر غم من پای پیمان توام باز آ به دردم باز بین تا با تو گویم شرح این ای مهر تو حبل المتین در بند و زندان توام جور و جفا کم بیش کن بر کاو به پایت اوفتد من …

Read More »

سرگذشت آفتاب- فصل دوم – قسمت پنجم (۵۷)

افسانه رستمی …پدرم بلند شد و گفت: دیگه موندن ما اینجا فایده‌ای نداره، جمع کنید بریم؛ و در حالی که داشت از اتاق بیرون می‌رفت، گفت: جمع کن خرت و پرتاتو. تا اون لحظه تمام امیدم این بود که راهی پیدا کنم و با پسرم از اون آدم‌ها و اون …

Read More »

سرگذشت آفتاب- فصل دوم – قسمت چهارم (۵۶)

مغز من هنوز لبریز از صدای وحشت پروانه ایست که او را در دفتری، به سنجاقی مصلوب کرده بودند. [فروغ فرخزاد] افسانه رستمی خانواده من هنوز در جریان طلاقم قرار نگرفته بودند. پدرم فکر میکرد ما اختلاف جزئی داریم و با پادرمیونی و صحبت کردن حل میشه. دایی اصرار داشت …

Read More »

فمینسیت ها و نابرابری جنسیتی؛ بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن- شهلا عبقری

شهلا عبقری در طول تاریخ انتقاد از وضعیت زنان و تلاش برای ازبین بردن نا برابری‌های جنسیتی مطرح بوده؛ ولی جنبشهای فمینیستی و استفاده از واژه فمینیسم به معنای امروزی آن از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده است. فمینیسم از یک طرف به مثابه یک مکتب فکری واز طرف دیگر …

Read More »

سرگذشت آفتاب- فصل دوم – قسمت چهارم (۵۵)

افسانه رستمی به باور داس‌ها، من بی‌ثمرترین بوته‌ی دشت ایل بودم و سزاوار درو شدن با خشم عشق. یکی می‌گفت: «باید بره سر خونه زندگیش. اون یکی می‌گفت برش داریم ببریمش حبسش کنیم توی خونه که مبادا بیشتر از این باعث سرافکندگی ایل و طایفه بشه. اون یکی می‌گفت باید …

Read More »