Tag Archives: پورمزد_کافی، شیدایی، اشعار، غزل_همراهان

شیدایی- اشعار پورمزد کافی ( منظر)

  “غزل همراهان” با من نشین تو گاهی هنگام گفتگو را بشکن تو لحظه ای هم این بغض در گلو را با من بگو ز سروی کز ریشه اش بریدند با من بخوان به شرحی خونین ترین سبو را خنجر کشیده گر شب بر چهر عاشقانت شادا که برده است …

Read More »