نیچه، فلسفه و عرفان ایرانی، بابک رفیعی

نیچه و زرتشت
بابک رفیعی

فردریش ویلهلم نیچه 15 اکتبر 1844 تا 25 اوت 1900، فیلسوف، شاعر، آهنگساز و فیزیولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی بود. از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفه امروزی بر مبنای سوالات بنیادینی درباره بنیان ارزشها و اخلاق بوده است. نوشته های وی سبک تازه ای در زبان آلمانی محسوب می شد، نوشته هائی بسیار ژرف و پر از ایجاز؛ آمیخته با افکاری انقلابی که نیچه خود روش نوشتاری خویش را گزین گوئی ها می نامید. کتاب چنین گفت زرتشت او از شاهکارهای فلسفه و ادبیات آلمانی به شمار می رود. در تاریخ تفکر جهان بی تردید از هر منظری که به شناخت و بررسی اندیشه و حیات متفکرین پرداخته شود، نیچه اندیشمندی بی بدیل و استثنائی جلوه خواهد کرد.

پژوهش ها و اطلاعات وسیع نیچه در زمینه زبان، تاریخ، فرهنگ و فلسفه از جمله یونانی و رومی، سبب آشنائی و علاقه وافر او به تاریخ و فرهنگ ایران باستان گردید. در آثار او شامل پاره نوشته ها و یادداشت های بازمانده در دفترهای او، که حجم زیادی از کل نوشته های او را شامل میگردد، از فرهنگ  ایران باستان  مکرراً یاد .میکند

دلبستگی نیچه به ایران و ستایش فرهنگ باستانی آن را در کتابی به نام «چنین گفت زرتشت»، در مورد تفکر فلسفه اشوزرتشت می توان به وضوح دید و نیز با نهادن نام وی بر کتاب، سعی در با ارزش نشان دادن تحقیقات خود داشته است.

نیچه یکی از نمونه های عالی خردمندی بینای دیونوسوسی خود را در حافظ می یابد. نام حافظ 10 بار در مجموعه آثار وی آمده است. بی گمان دلبستگی گوته به حافظ و ستایشی که در دیوان غربی-شرقی از حافظ و حکمت شرقی او کرده، در توجه نیچه به حافظ نقشی اساسی داشته است. در نوشته های نیچه نام حافظ در بیشتر موارد در کنار نام گوته می آید و نیچه هر دو را به عنوان قله های خردمندی ژرف می ستاید. حافظ نزد او نماینده آن آزاده جانی شرقی است که با وجد دیونوسوسی، با نگاهی تراژیک، زندگی را با شور سرشار می ستاید، به لذت های آن روی می کند و در همان حال به خطرها .و بلاهای آن نیز پشت نمی کند

Facebook Comments Box

About اختر قاسمی

فرزند نفت ام. در گچساران بدنیا آمدم و در مسجدسلیمان شهری که با نفتش، با شیره ی جان خود و مردم مهربانش ایران نوین را ساخت، بزرگ شدم. از سال 1984 در خارج از کشور زندگی میکنم. در آکادمی هنر در اشتوتگارت تحصیل کردم و بیش از سه دهه است که به کار رسانه، عکس و فیلم و فعالیت های فرهنگی و حقوق بشری مشغولم. به امید آزادی و برقرای دمکراسی در میهنم زنده ام و تلاش میکنم. آرزوی دوباره دیدن شهر عزیزم را دارم و دلم برای شقایق ها و کوه های شهرم خیلی تنگ شده ....

Check Also

حکایت نی، بابک رفیعی

داستان کوتاه؛ حکایت نی بابک رفیعی پرتو طلائی آفتاب صبح، کران تا کران دامنه شرقی …

درک بهتر صادق هدایت، بابک رفیعی

درک بهتر صادق هدایت به مناسبت سالگرد درگذشت صادق هدایت بابک رفیعی نوشتن در مورد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *