کعبه توئی

بابک رفیعی

 

کعبه توئی

به تمنای وصالش عاجزانه به کعبه شدم شبی پیرانه
مرد و زن مخلصانه، پیر و جوان به طواف آن خانه

همچون مستان میخانه، مست بر گرد ساقی دردانه
ندائی به شهادت از میانه، به گواه تاریخ آن بتخانه

برخاست که دیوانه؛ کعبه توئی جهان سراسرمرا آشیانه
نه این شهر ریا و نه این جعبه سیاه باشد مرا کاشانه

به خود بنگر دلبرانه، رخ یار درآینه میجوید ترا مستانه
تا بازگوید دگرباره؛ مقصود منم کعبه و بتخانه بهانه

 

«لندن، 17/04/2016»

 

پانویس

مصرع آخر ماخوذ از شعر معروف «مخمس» “شیخ بهائی” ست:

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

 

از شعر مذکور “شیخ بهائی” بزرگ بانوی موسیقی ایرانزمین؛ “هایده، نغمه آهنگی” آفریده است

 

 

Facebook Comments Box

About بابک رفیعی

Check Also

شعر(۹۳)؛ پورمزد کافی (منظر)

پورمزد کافی (منظر) (۹۳) همه شد بهار عمرم ز غم و درد نهانی به نفیر …

حکایت نی، بابک رفیعی

داستان کوتاه؛ حکایت نی بابک رفیعی پرتو طلائی آفتاب صبح، کران تا کران دامنه شرقی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *