شعر و داستان

شعر ماه طلا، جهان ولیان پور

ماطلا جهان ولیان پور یاد زن عمو بخیر اسم اش ماه طلا بود پیراهن گل گلی اش به گل‌ها آب دادن اش نان پختن اش خوب راه رفتن اش بلند خندیدن اش خالِ درشت و سیاه اش مژه های قشنگ اش   در خاطر من همیشه یک چیزی داشت برای …

Read More »

شعر – پورمزد کافی (منظر)

پورمزد کافی (منظر) از دایره ی پاییز با من سخن از قامت دلدار مگویید با برگ خزان دیده ز گلزار مگویید چون لشکر عشاق و صف نسترن آمد بیهوده سخن از ره و دیوار مگویید با مست ز خود رفته در این میکده ی غم دیگر سخن از حرمت گفتار …

Read More »

شعر ملحد، بابک رفیعی

ملحد بابک رفیعی امشب صنمم چو ماه حق را، در آستان است امشب دل سرگشته ام چو فرهاد، به کوهستان است امشب قیام عشق است و نور مهتاب، دلستان است امشب خونین تیشه فرهاد بشکفته، انارستان است امشب* دل از پی دلدار ملحد شد و به، بتستان است امشب جان …

Read More »

سرگذشت آفتاب (6) افسانه رستمی

سرگذشت آفتاب (6) افسانه رستمی دیگر نه غمگین بودم نه شاد. نه از کسی دلگیر بودم و نه به کسی امید داشتم. زندگی برایم مانند یک بازی اجباری بود که چیزی ازش نمی دانستم و حتی بازی هم بازی مورد علاقه ام نبود، اما محکوم بودم به ادامه این بازی. …

Read More »

گذری برحکایت موش و گربه عبید زاکانی – مهدی قاسمی

گذری برحکایت موش و گربه عبید زاکانی تحلیلی از: مهدی قاسمی هر سال مهر ماه و قبل از شروع مدارس، پدر من را جهت خرید دفتر و قلم همراه خودش یه بازار میبرد و همیشه از یک کتابفروشی که وسط بازار وکیل بود برای من دفتر و قلم می خرید. …

Read More »

شعر، پورمزد کافی (23)

پورمزد کافی (منظر) “غزل بیگاه”  (۲۳)من نه پندار غلط در دل خود داشته ام مشعلی هست که چون پرچمش افراشته ام جان خونین من از لاله ی شب سرخ تر است این چو سرویست که در سینه ی شب کاشته ام رهرو عشقم و با درد گران رهسپرم دل شهیدی …

Read More »

شعر غمی چنین – پورمزد کافی

پورمزد کافی (منظر) (۱۹) “غمی چنین” چه آزمونی ست نهان به دایره ی عشقت که صدای سوار عاشقی دیریست به رویایم نمی رسد اگرچه تمام سرودم از آن است که من آبگینه گون برابر چشمه ی زلال نگاه تو باشم اگر رویش نابهنگام من تقدیر ناگزیر انسانی بود در فلاتی …

Read More »

شعر از این فلات پر اندوه – پورمزد کافی

پورمزد کافی (منظر) (۱۵) “از این فلات پر اندوه” اینجا دگر نشانه ای نیست ماه در زلالی شبنم می شکند و‌ تو در آستانه ی گل به خاک می افتی با جراحت بال پروانه در گلوی روز اینجا دگر نشانه ای نیست کلاف سخن چنان بسته است که خون از …

Read More »

سرگذشت آفتاب 4، افسانه رستمی

#اختر_نیوز: سرگذشت آفتاب مجموعه ای از روایت های گوناگون زنان ایرانی که چه در ایران و چه پس از ترک و فرار از ایران در ترکیه از تبعیض و خشونت و تحقیر علیه زنان رنج می برند. سرگذشت آفتاب زندگی زنان تبعید در ترکیه است که به کوشش افسانه رستمی …

Read More »

زنان بی آسمان (3) – افسان رستمی

اختر نیوز، زنان بی آسمان نه داستان است و نه افسانه؛ بلکه زندگی واقعی زنانی ست که در جامعه مرد سالار مذهبی هیچ آسمانی ندارند. این سرگذشت ها را افسانه رستمی هر هفته برای ما بازگو میکند. پیرزنی ۸ ساله با یک دنیا رنج و مصیبت و حس تنهایی و …

Read More »